به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین
وان چاشنی خنده شیرین لبش بین
گر طوبی جنت طلبی با ورق سبز
بر سرو قد آن سبز قبای قصبش بین
تنها نه منم طالب آن چشمه حیوان
صد تشنه جگر همچو خضر در طلبش بین
در شادی وصل دل بدروز چه بینی
بیداد شب هجر و دوام تعبش بین
تا چشم زنی روز وصالت شب هجرست
این کوتهی روز، درازی شبش بین
اهلی بودش جام طرب دیده پر خون
ای مست جگر سوخته جام طربش بین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 2شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 3شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...4شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...5شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...6شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...7شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...8شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...9شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...10شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 11شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 12شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...13شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 14شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 15شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...16شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...17شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 18شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...19شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...20شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...21شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...22شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 23شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...24شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...25شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 26شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 27شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...28شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 29شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 30شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 31شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...32شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 33شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 34شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...35شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...36شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 37شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 38شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 39شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 40شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...41شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 42شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 43شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...44شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...45شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 46شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...47شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 48شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...49شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 50شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...51شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...52شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 53شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 54شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...55شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...56شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 57شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...58شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 59شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 60شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...61شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...62شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...63شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...64شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 65شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 66شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 67شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...68شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...69شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 70شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...71شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...72شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 73شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...74شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 75شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 76شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...77شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 78شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...79شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 80شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...81شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...82شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 83شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...84شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 85شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...86شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...87شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 88شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 89شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...90شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 91شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...92شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...93شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...94شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 95شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 96شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 97شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 98شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...99شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...100شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 101شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 102شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 103شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...104شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 105شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 106شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 107شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...108شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 109شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 110شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 111شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...112شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...113شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...114شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 115شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 116شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 117شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 118شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 119شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 120شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 121شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...122شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 123شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 124شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 125شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 126شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 127شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 128شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 129شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...130شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 131شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 132شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 133شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...134شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 135شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...136شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...137شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 138شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...139شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...140شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 141شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 142شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 143شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 144شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 145شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 146شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...147شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 148شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 149شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 150شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...151شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 152شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...153شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...154شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...155شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 156شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 157شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 158شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 159شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...160شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 161شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...162شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...163شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...164شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...165شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 166شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 167شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 168شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...169شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 170شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...171شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 172شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 173شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 174شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 175شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 176شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 177شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 178شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...179شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 180شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...181شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 182شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 183شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 184شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 185شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 186شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 187شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...188شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 189شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 190شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...191شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 192شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...193شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 194شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 195شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 196شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...197شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...198شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 199شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 200شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...201شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...202شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 203شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...204شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...205شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...206شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...207شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 208شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 209شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...210شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...211شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 212شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 213شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 214شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 215شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...216شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...217شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...218شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 219شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 220شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...221شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 222شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 223شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...224شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 225شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...226شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...227شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 228شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 229شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 230شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 231شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...232شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 233شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 234شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...235شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...236شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 237شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...238شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 239شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 240شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...241شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...242شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 243شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 244شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 245شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...246شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 247شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 248شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ