هرکه سوی قبله مقصود رو میآورد
قبله مقصود هم رو سوی او میآورد
در ره طاعت چو اصل حق پرستی شد سجود
ای خوش آنکو سجده بر روی نکو میآورد
روز وصلش زان نگویم حرف هجران کاینحدیث
تلخی آن زهر بازم در گلو میآورد
صد ره از دست غم آن آرزوی جان بخشم
میروم زانکوی و یازم آرزو میآورد
مست من پیش حریفان گر نهد باری سری
ظن مبر اهلی که با کس سر فرو میآورد