کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند
    غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند
    ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت
    دود آه شب نشینان آتش ماتم زند
    گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار
    ترسم این طوفان محنت عالمی بر هم زند
    ز آتش عشقت ملک را جان چو ما هرگز نسوخت
    آه کاین برق بلا در خرمن آدم زند
    تا ز زلفت دم زدم چون نافه خونین دل شدم
    خون شود هر دل که از بوی محبت دم زند
    خاک آدم در ازل عشق تو چون باغم سرشت
    نیست آدم هرکه در عالم دمی بی غم زند
    اهل مجلس را نماند خرمی گر بشنود
    ناله اهلی که آتش در دل خرم زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha