به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت یافتم

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یاد من کردی من از بخت این زیادت یافتم
تا چه نیکی کرده بودم کاین سعادت یافتم
یکسخن گفتی و صد امید پیدا شد مرا
کز نسیم این سخن بوی ارادت یافتم
ناله من کرد گویا این که پرسیدی زمن
کز تو این پرسش خلاف رسم و عادت یافتم
گر سجودت میکنم محراب ابرو خم مکن
زانکه من این بت پرستی از عبادت یافتم
گر چه اهلی آنلب شیرین چو فرهادم بکشت
تلخیی بردم ولی شهد شهادت یافتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 2شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...3شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 4شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 5شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 6شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...7شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 8شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 9شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 10شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...11شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...12شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...13شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...14شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 15شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 16شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...17شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 18شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 19شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 20شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 21شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 22شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 23شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 24شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...25شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...26شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...27شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...28شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 29شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 30شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...31شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...32شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 33شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 34شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 35شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 36شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 37شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 38شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...39شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...40شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 41شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 42شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...43شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 44شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...45شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...46شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...47شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 48شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 49شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 50شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 51شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...52شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 53شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 54شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 55شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...56شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...57شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...58شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 59شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 60شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...61شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...62شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...63شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...64شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 65شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...66شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 67شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 68شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...69شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...70شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...71شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...72شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 73شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...74شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 75شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 76شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 77شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 78شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...79شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...80شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 81شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...82شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...83شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 84شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...85شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...86شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 87شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...88شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 89شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 90شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...91شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...92شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...93شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...94شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...95شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 96شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 97شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 98شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 99شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 100شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...101شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...102شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 103شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...104شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 105شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 106شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 107شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...108شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 109شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...110شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 111شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 112شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 113شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 114شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...115شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...116شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 117شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...118شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 119شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...120شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...121شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 122شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 123شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...124شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...125شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 126شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 127شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 128شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...129شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 130شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 131شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 132شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...133شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 134شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 135شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 136شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...137شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...138شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 139شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...140شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...141شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 142شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...143شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 144شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 145شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 146شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 147شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...148شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 149شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...150شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...151شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...152شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...153شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 154شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...155شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 156شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...157شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 158شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 159شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 160شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 161شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...162شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...163شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...164شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...165شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...166شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...167شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...168شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 169شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 170شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...171شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 172شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 173شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...174شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...175شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 176شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...177شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...178شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...179شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...180شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 181شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...182شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...183شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 184شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 185شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...186شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 187شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 188شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 189شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...190شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 191شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 192شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...193شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...194شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 195شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 196شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 197شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 198شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...199شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 200شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 201شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...202شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...203شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 204شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...205شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 206شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...207شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 208شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...209شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...210شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 211شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 212شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...213شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...214شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 215شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...216شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 217شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 218شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...219شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...220شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...221شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...222شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 223شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 224شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 225شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...226شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...227شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 228شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...229شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...230شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 231شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...232شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 233شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 234شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...235شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 236شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...237شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 238شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...239شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...240شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 241شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...242شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 243شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...244شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...245شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 246شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 247شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...248شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 249شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...250شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...251شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...252شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 253شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 254شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 255شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 256شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...257شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...258شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 259شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 260شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 261شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...262شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 263شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 264شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 265شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...266شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 267شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 268شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 269شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...270شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...271شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...272شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 273شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 274شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 275شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 276شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 277شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 278شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 279شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...280شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 281شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 282شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 283شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 284شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 285شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 286شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 287شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...288شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 289شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 290شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 291شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...292شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 293شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...294شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...295شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 296شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...297شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...298شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 299شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 300شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 301شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 302شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 303شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 304شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...305شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 306شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 307شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 308شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...309شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 310شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...311شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...312شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...313شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 314شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 315شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 316شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 317شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...318شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 319شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...320شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...321شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...322شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...323شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 324شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 325شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 326شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...327شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 328شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...329شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 330شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 331شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 332شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 333شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 334شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 335شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 336شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...337شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 338شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...339شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 340شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 341شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 342شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 343شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 344شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 345شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...346شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 347شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 348شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...349شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 350شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...351شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 352شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 353شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 354شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...355شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...356شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 357شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 358شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...359شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...360شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 361شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...362شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...363شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...364شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...365شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 366شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 367شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...368شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...369شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 370شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 371شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 372شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 373شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...374شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...375شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...376شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 377شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 378شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...379شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 380شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 381شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...382شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 383شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...384شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...385شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 386شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 387شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 388شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 389شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...390شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 391شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 392شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...393شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...394شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 395شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...396شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 397شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 398شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...399شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...400شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 401شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 402شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 403شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...404شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 405شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 406شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ