کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی اختیار ماست که دل بیقرار ازوست
    ما را چه اختیار بود از اوست
    تا حسن آن پری است چنان بر قرار خود
    تنها نه من که هرکه بود بی قرار ازوست
    آه این چه نو گل است که در بوستان حسن
    چون لاله هر که می نگرم داغدار ازوست
    کس را بمهوشی نرسد ناز پیش او
    جایی که آفتاب فلک شرمسار از اوست
    چون آب دیده هر که نه پاکیزه دامن است
    گر مردم دویده بود بر کنار ازوست
    خاکسترست از آتش غم دل ولی هنوز
    جان مرا بهر نفسی صد غبار ازوست
    اهلی تو طالع دل ما بین کزین چمن
    گل زان دیگران بود و زخم خار ازوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha