کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروز دل از آینه جان نظرت کرد
    عاشق نظر امروز بچشم دگرت کرد
    می نوش که مهلت نبود در چمن عمر
    کز آب حیاتی که بباید گذرت کرد
    در میکده از جرعه کسی هیچ کمی نیست
    سودای زیادت طلبی در بدرت کرد
    افسانه واعظ خبر گمشدگان است
    خاک ره او باش که از خود خبرت کرد
    خوش باش اگرت یار جدا کرد سر از تن
    شکر کرمش گوی که بی درد سرت کرد
    اول بکشیدی ز قدم یار که سهل است
    امروز مکن ناله که ره در جگرت کرد
    اهلی،مس قلبی تو، ولی زر شوی از عشق
    زان روی که اکسیر سعادت نظرت کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha