کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده
    هزار سوخته را جان در آتش افتاده
    بصد هزار جفا ای غزال مشکین بو
    خوشم که با من مسکین ترا خوش افتاده
    به گوشه نظری شهسوار من بنگر
    سری که بهر تو در پای ابرش افتاده
    نشان تیر تو خلق استخوان خود سازند
    ولیک قرعه بنام بلاکش افتاده
    جمال یار کند جلوه در دل پاکان
    خوشا دلی که چو آیینه بیغش افتاده
    مرا چه چاره ز دیوانگی بود اهلی
    که کار من بحریفی پریوش افتاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha