به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم
او سرخ شد ز غیرت من خود هلاک گشتم
از عشق من گر آن مه افسانه شد چو یوسف
او جامه چاک آمد من سینه چاک گشتم
پیرانه سر نکردم شرم از سفید مویی
وز بهر نوجوانی در خون و خاک گشتم
از بیم سر بکویش آسان نبود گشتن
چون ترک سر گرفتم بی ترس و باک گشتم
گر بود پیش ازینم آلیشی ز هستی
عشقم بسوخت اهلی چندانکه پاک گشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 2شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 3شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 4شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...5شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 6شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 7شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 8شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...9شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 10شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 11شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 12شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...13شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...14شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...15شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...16شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 17شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 18شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...19شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 20شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 21شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 22شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 23شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 24شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 25شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 26شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...27شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...28شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...29شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...30شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 31شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 32شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...33شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...34شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 35شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 36شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 37شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 38شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 39شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 40شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...41شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...42شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 43شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 44شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...45شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 46شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...47شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...48شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...49شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 50شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 51شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 52شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 53شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...54شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 55شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 56شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 57شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...58شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...59شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...60شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 61شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 62شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...63شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...64شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...65شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...66شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 67شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...68شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 69شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 70شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...71شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...72شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...73شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...74شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 75شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...76شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 77شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 78شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 79شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 80شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...81شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...82شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 83شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...84شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...85شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 86شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...87شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...88شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 89شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...90شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 91شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 92شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...93شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...94شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...95شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...96شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...97شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 98شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 99شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 100شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 101شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 102شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...103شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...104شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 105شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...106شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 107شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 108شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 109شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...110شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 111شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...112شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 113شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 114شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 115شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 116شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...117شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...118شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 119شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...120شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 121شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...122شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...123شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 124شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 125شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...126شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...127شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 128شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 129شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 130شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...131شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 132شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 133شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 134شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...135شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 136شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 137شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 138شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...139شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...140شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 141شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...142شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...143شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 144شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...145شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 146شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 147شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 148شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 149شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...150شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 151شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...152شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...153شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...154شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...155شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 156شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...157شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 158شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...159شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 160شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 161شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 162شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 163شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...164شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...165شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...166شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...167شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...168شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...169شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...170شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 171شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 172شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...173شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 174شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 175شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...176شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...177شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 178شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...179شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...180شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...181شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...182شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 183شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...184شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...185شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 186شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 187شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...188شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 189شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 190شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 191شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...192شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 193شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 194شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...195شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...196شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 197شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 198شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 199شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 200شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...201شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 202شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 203شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...204شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...205شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 206شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...207شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 208شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...209شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 210شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...211شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...212شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 213شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 214شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...215شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...216شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 217شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...218شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 219شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 220شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...221شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...222شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...223شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...224شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 225شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 226شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 227شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...228شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...229شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 230شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...231شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...232شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 233شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...234شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 235شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 236شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...237شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 238شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...239شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 240شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...241شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...242شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 243شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...244شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 245شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...246شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...247شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 248شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 249شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...250شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 251شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...252شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...253شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...254شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 255شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 256شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 257شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 258شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...259شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...260شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 261شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 262شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 263شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...264شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 265شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 266شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 267شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...268شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 269شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 270شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 271شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...272شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...273شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...274شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 275شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 276شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 277شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 278شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 279شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 280شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 281شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...282شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 283شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 284شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 285شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 286شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 287شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 288شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 289شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...290شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 291شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 292شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 293شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...294شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 295شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...296شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...297شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 298شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...299شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...300شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 301شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 302شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 303شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 304شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 305شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 306شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...307شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 308شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 309شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 310شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...311شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 312شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...313شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...314شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...315شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 316شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 317شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 318شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 319شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...320شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 321شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...322شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...323شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...324شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...325شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 326شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 327شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 328شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...329شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 330شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...331شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 332شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 333شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 334شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 335شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 336شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 337شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 338شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...339شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 340شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...341شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 342شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 343شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 344شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 345شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 346شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 347شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...348شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 349شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 350شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...351شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 352شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...353شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 354شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 355شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 356شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...357شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...358شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 359شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 360شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...361شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...362شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 363شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...364شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...365شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...366شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...367شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 368شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 369شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...370شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...371شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 372شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 373شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 374شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 375شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...376شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...377شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...378شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 379شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 380شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...381شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 382شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 383شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...384شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 385شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...386شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...387شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 388شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 389شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 390شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 391شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...392شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 393شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 394شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...395شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...396شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 397شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...398شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 399شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 400شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...401شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...402شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 403شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 404شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 405شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...406شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 407شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 408شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ