به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم

1900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم
... از کوی او بر آیم
در صحبت حریفان از چشم اشکبارم
طوفان غم برآید چون من ز در درآیم
سوزم ز شوق رویت وز رشک همدمانت
هرچند بیش سوزم پیش تو کمتر آیم
من ذره حقیرم در خاک ره فتادم
ای آفتاب بنگر کز خاک ره برآیم
گوش تو با حریفان من در فغان چو بلبل
باد است پیشت ایگل حرفی که من سرایم
از طعنه حسودان جانم بر آید از تن
هرگاه همچو اهلی سوی تو دلبر آیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...2شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 3شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 4شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 5شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...6شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 7شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 8شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 9شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...10شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...11شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 12شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...13شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...14شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 15شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...16شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 17شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 18شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 19شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 20شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...21شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 22شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...23شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...24شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...25شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...26شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 27شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...28شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 29شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...30شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 31شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 32شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 33شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 34شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...35شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...36شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...37شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...38شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...39شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...40شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...41شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 42شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 43شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...44شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 45شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 46شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...47شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...48شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 49شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...50شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...51شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...52شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...53شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 54شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...55شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...56شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 57شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 58شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...59شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 60شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 61شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 62شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...63شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 64شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 65شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...66شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...67شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 68شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 69شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 70شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 71شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...72شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 73شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 74شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...75شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...76شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 77شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...78شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 79شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...80شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 81شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...82شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...83شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 84شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 85شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...86شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...87شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 88شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...89شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 90شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 91شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...92شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...93شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...94شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...95شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 96شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 97شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 98شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...99شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...100شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 101شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...102شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...103شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 104شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...105شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 106شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 107شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...108شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 109شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...110شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 111شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...112شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...113شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 114شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...115شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 116شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...117شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...118شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 119شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 120شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...121شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 122شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...123شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...124شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...125شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 126شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 127شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 128شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 129شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...130شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...131شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 132شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 133شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 134شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...135شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 136شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 137شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 138شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...139شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 140شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 141شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 142شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...143شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...144شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...145شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 146شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 147شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 148شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 149شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 150شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 151شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 152شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...153شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 154شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 155شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 156شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 157شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 158شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 159شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 160شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...161شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 162شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 163شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 164شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...165شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 166شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...167شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...168شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 169شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...170شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...171شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 172شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 173شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 174شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 175شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 176شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 177شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...178شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 179شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 180شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 181شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...182شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 183شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...184شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...185شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...186شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 187شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 188شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 189شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 190شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...191شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 192شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...193شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...194شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...195شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...196شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 197شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 198شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 199شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...200شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 201شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...202شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 203شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 204شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 205شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 206شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 207شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 208شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 209شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...210شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 211شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...212شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 213شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 214شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 215شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 216شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 217شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 218شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...219شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 220شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 221شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...222شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 223شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...224شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 225شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 226شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 227شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...228شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...229شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 230شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 231شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...232شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...233شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 234شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...235شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...236شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...237شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...238شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 239شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 240شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...241شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...242شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 243شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 244شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 245شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 246شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...247شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...248شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...249شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 250شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 251شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...252شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 253شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 254شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...255شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 256شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...257شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...258شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 259شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 260شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 261شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 262شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...263شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 264شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 265شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...266شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...267شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 268شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...269شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 270شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 271شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...272شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...273شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 274شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 275شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 276شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...277شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 278شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 279شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ