به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکنم

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکنم
با تو از بیداد بخت خو حکایت میکنم
من که باشم؟ کارزو باشد بپا بوست مرا
از سگانت التماس این عنایت میکنم
نامت از غیرت نگویم لیک مقصودم تویی
قصه شیرین اگر گاهی روایت میکنم
گر چه قصد جان من دارد سگت با اینهمه
ترک جان میگیرم و او را حمایت میکنم
کعبه مقصود را اهلی نهان کردن ز خلق
غایت جهل است و من سعیی بغایت میکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...2شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...3شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...4شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...5شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 6شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 7شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...8شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...9شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 10شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 11شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 12شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 13شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 14شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 15شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...16شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...17شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 18شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 19شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...20شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 21شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...22شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...23شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...24شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 25شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 26شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 27شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 28شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...29شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 30شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 31شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 32شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...33شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...34شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...35شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 36شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 37شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...38شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...39شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...40شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...41شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 42شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...43شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 44شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 45شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...46شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...47شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...48شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...49شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 50شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...51شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 52شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 53شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 54شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 55شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...56شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...57شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 58شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...59شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...60شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 61شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...62شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...63شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 64شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...65شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 66شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 67شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...68شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...69شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...70شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...71شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...72شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 73شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 74شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 75شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 76شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 77شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...78شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...79شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 80شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...81شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 82شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 83شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 84شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...85شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 86شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...87شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 88شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 89شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 90شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 91شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...92شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...93شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 94شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...95شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 96شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...97شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...98شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 99شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 100شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...101شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...102شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 103شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 104شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 105شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...106شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 107شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 108شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 109شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...110شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 111شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 112شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 113شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...114شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...115شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 116شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...117شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...118شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 119شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...120شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 121شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 122شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 123شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 124شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...125شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 126شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...127شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...128شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...129شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...130شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 131شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...132شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 133شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...134شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 135شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 136شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 137شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 138شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...139شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...140شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...141شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...142شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...143شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...144شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...145شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 146شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 147شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...148شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 149شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 150شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...151شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...152شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 153شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...154شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...155شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...156شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...157شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 158شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...159شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...160شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 161شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 162شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...163شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 164شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 165شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 166شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...167شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 168شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 169شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...170شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...171شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 172شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 173شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 174شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 175شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...176شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 177شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 178شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...179شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...180شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 181شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...182شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 183شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...184شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 185شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...186شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...187شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 188شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 189شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...190شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...191شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 192شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...193شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 194شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 195شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...196شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...197شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...198شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...199شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 200شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 201شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 202شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...203شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...204شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 205شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...206شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...207شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 208شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...209شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 210شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 211شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...212شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 213شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...214شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 215شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...216شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...217شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 218شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...219شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 220شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...221شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...222شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 223شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 224شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...225شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 226شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...227شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...228شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...229شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 230شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 231شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 232شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 233شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...234شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...235شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 236شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 237شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 238شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...239شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 240شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 241شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 242شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...243شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 244شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 245شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 246شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...247شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...248شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...249شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 250شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 251شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 252شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 253شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 254شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 255شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 256شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...257شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 258شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 259شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 260شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 261شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 262شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 263شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 264شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...265شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 266شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 267شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 268شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...269شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 270شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...271شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...272شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 273شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...274شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...275شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 276شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 277شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 278شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 279شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 280شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 281شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...282شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 283شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 284شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 285شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...286شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 287شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...288شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...289شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...290شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 291شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 292شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 293شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 294شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...295شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 296شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...297شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...298شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...299شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...300شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 301شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 302شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 303شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...304شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 305شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...306شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 307شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 308شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 309شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 310شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 311شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 312شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 313شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...314شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 315شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...316شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 317شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 318شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 319شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 320شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 321شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 322شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...323شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 324شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 325شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...326شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 327شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...328شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 329شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 330شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 331شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...332شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...333شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 334شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 335شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...336شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...337شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 338شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...339شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...340شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...341شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...342شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 343شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 344شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...345شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...346شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 347شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 348شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 349شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 350شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...351شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...352شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...353شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 354شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 355شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...356شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 357شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 358شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...359شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 360شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...361شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...362شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 363شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 364شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 365شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 366شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...367شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 368شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 369شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...370شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...371شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 372شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...373شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 374شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 375شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...376شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...377شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 378شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 379شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 380شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...381شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 382شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 383شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ