گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست
دل با تو گر درست بود هیچ باک نیست
هرکس که از غم تو غباریش بر دل است
گویا هنوز آینه اش با تو پاک نیست
آزار ما رقیب بشمشیر میکند
شمشیر ما بجز نفسی دردناک نیست
یوسف هم از ملامت عشق است جامه چاک
پیراهنی کجاست که از عشق چاک نیست
اهلی درین سراچه غم خرمی مجوی
کاین سبزه مراد درین آب و خاک نیست