به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

غالب دهلوی

غالب دهلویغزل هاشمارهٔ ۴۵: خیز و بیراهه روی را سر راهی دریاب

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خیز و بیراهه روی را سر راهی دریاب
شورش افزا نگه حوصله کاهی دریاب
عالم آیینه رازست چه پیدا چه نهان
تاب اندیشه نداری به نگاهی دریاب
گر به معنی نرسی جلوه صورت چه کم ست
خم زلف و شکن طرف کلاهی دریاب
غم افسردگیم سوخت کجایی ای شوق
نفسم را به پرافشانی آهی دریاب
بر توانایی ناز تو گواهیم ز عجز
تاب بیجاده به جذب پر کاهی دریاب
تا چه ها آینه حسرت دیدار توایم
جلوه بر خود کن و ما را به نگاهی دریاب
تو در آغوشی و دست و دلم از کار شده
تشنه بی دلو و رسن بر سر چاهی دریاب
داغ ناکامی حسرت بود آیینه وصل
شب روشن طلبی روز سیاهی دریاب
فرصت از کف مده و وقت غنیمت پندار
نیست گر صبح بهاری شب ماهی دریاب
غالب و کشمکش بیم و امیدش هیهات
یا به تیغی بکش و یا به نگاهی دریاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴: ز من گرت نبود باور انتظار، بیا 2شمارهٔ ۴۵: خیز و بیراهه روی را سر راهی دریاب 3شمارهٔ ۴۶: گر پس از جور به انصاف گراید چه عجب ...4شمارهٔ ۴۷: جنون محمل به صحرای تحیر رانده است ...5شمارهٔ ۴۸: از انده نایافت قلق می کنم امشب 6شمارهٔ ۴۹: سحر دمیده و گل در دمیدنست مخسپ 7شمارهٔ ۵۰: خوشم که چرخ به کوی توام ز پا انداخ ...8شمارهٔ ۵۱: فغان که برق عتاب تو آنچنانم سوخت 9شمارهٔ ۵۲: آن که بی پرده به صد داغ نمایانم سو ...10شمارهٔ ۵۳: اندوده به داغی دو سه پر کاله فرو ر ...11شمارهٔ ۵۴: نگه به چشم نهان و ز جبهه چین پیداس ...12شمارهٔ ۵۵: منع ز صهبا چرا باده روان پرور است 13شمارهٔ ۵۶: هر چه فلک نخواسته ست هیچ کس از فلک ...14شمارهٔ ۵۷: بس که درین داوری بی اثر افتاده است 15شمارهٔ ۵۸: از فرنگ آمده در شهر فراوان شده است 16شمارهٔ ۵۹: جیب مرا مدوز که بودش نمانده است 17شمارهٔ ۶۰: گر بار نیست سایه خود از بید بوده ا ...18شمارهٔ ۶۱: امشب آتشین رویی گرم ژندخوانیهاست 19شمارهٔ ۶۲: سموم وادی امکان ز بس جگر تابست 20شمارهٔ ۶۳: هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست 21شمارهٔ ۶۴: نشاط معنویان از شرابخانه تست 22شمارهٔ ۶۵: حق جلوه گر ز طرز بیان محمدست 23شمارهٔ ۶۶: چو صبح من ز سیاهی به شام مانندست 24شمارهٔ ۶۷: به خود رسیدنش از ناز بس که دشوارست 25شمارهٔ ۶۸: چشمم از ابر اشکبارترست 26شمارهٔ ۶۹: کشته را رشک کشته دگرست 27شمارهٔ ۷۰: سینه بگشودیم و خلقی دید کاینجا آتش ...28شمارهٔ ۷۱: ما لاغریم گر کمر یار نازکست 29شمارهٔ ۷۲: لب شیرین تو جان نمکست 30شمارهٔ ۷۳: لذت عشقم ز فیض بینوایی حاصلست 31شمارهٔ ۷۴: در بذل لآلی و رقم دست کریم ست 32شمارهٔ ۷۵: گرد ره خویش از نفسم باز ندانست 33شمارهٔ ۷۶: تا به سویم نظر لطف «جمس تامسن » اس ...34شمارهٔ ۷۷: ای که گفتی غم درون سینه جانفرساست، ...35شمارهٔ ۷۸: به وادیی که در آن خضر را عصا خفته ...36شمارهٔ ۷۹: ز من گسستی و پیوند مشکل افتاده ست 37شمارهٔ ۸۰: ایمنیم از مرگ تا تیغت جراحت بار هس ...38شمارهٔ ۸۱: در بند تو چشم از دو جهان دوخته ای ...39شمارهٔ ۸۲: غبار طرف مزارم به پیچ و تابی هست 40شمارهٔ ۸۳: هند را رند سخن پیشه گمنامی هست 41شمارهٔ ۸۴: اختری خوشتر ازینم به جهان می بایست 42شمارهٔ ۸۵: هر ذره محو جلوه حسن یگانه ای ست 43شمارهٔ ۸۶: ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست 44شمارهٔ ۸۷: با من که عاشقم سخن از ننگ و نام چی ...45شمارهٔ ۸۸: گفتم به روزگار سخنور چو من بسی ست 46شمارهٔ ۸۹: لعل تو خسته اثر التماس کیست؟47شمارهٔ ۹۰: ببین که در گل و مل جلوه گر برای تو ...48شمارهٔ ۹۱: در گرد ناله وادی دل رزمگاه کیست؟49شمارهٔ ۹۲: در تابم از خیال که دل جلوه گاه کیس ...50شمارهٔ ۹۳: نه هرزه همچو نی از مغزم استخوان خا ...51شمارهٔ ۹۴: گلشن به فضای چمن سینه ما نیست 52شمارهٔ ۹۵: بلبل دلت به ناله خونین به بند نیست 53شمارهٔ ۹۶: منع ما از باده عرض احتسابی بیش نیس ...54شمارهٔ ۹۷: دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نی ...55شمارهٔ ۹۸: چه فتنه ها که در اندازه گمان تو نی ...56شمارهٔ ۹۹: یاد از عدو نیارم وین هم ز دوربینی ...57شمارهٔ ۱۰۰: خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن ن ...58شمارهٔ ۱۰۱: گل را به جرم عربده رنگ و بو گرفت 59شمارهٔ ۱۰۲: ساخت ز راستی به غیر ترک فسونگری گ ...60شمارهٔ ۱۰۳: بس که از تاب نگاه تو ز آسودن رفت 61شمارهٔ ۱۰۴: یار در عهد شبابم به کنار آمد و رف ...62شمارهٔ ۱۰۵: دل برد و حق آنست که دلبر نتوان گف ...63شمارهٔ ۱۰۶: محو خودست لیک نه چون من درین چه ب ...64شمارهٔ ۱۰۷: نقشم گرفته دوست نمودن چه احتیاج؟65شمارهٔ ۱۰۸: جلوه می خواهیم آتش شو هوای ما مسن ...66شمارهٔ ۱۰۹: ای که نبوی هر چه نبود در تماشایش ...67شمارهٔ ۱۱۰: در پرده شکایت ز تو داریم و بیان ه ...68شمارهٔ ۱۱۱: باده پرتو خورشید و ایاغ دم صبح 69شمارهٔ ۱۱۲: آهی به عشق فاتح خیبر کنیم طرح 70شمارهٔ ۱۱۳: ای جمال تو به تاراج نظرها گستاخ 71شمارهٔ ۱۱۴: تا بشوید نهاد ما ز وسخ 72شمارهٔ ۱۱۵: لبم از زمزمه یاد تو خاموش مباد 73شمارهٔ ۱۱۶: تیغت ز فرق تا به گلویم رسیده باد 74شمارهٔ ۱۱۷: به بند پرسش حالم نمی توان افتاد 75شمارهٔ ۱۱۸: بی دل نشد ار دل به بت غالیه مو دا ...76شمارهٔ ۱۱۹: هر دم ز نشاطم دل آزاد بجنبد 77شمارهٔ ۱۲۰: غم من از نفس پندگو چه کم گردد 78شمارهٔ ۱۲۱: دماغ اهل فنا نشئه بلا دارد 79شمارهٔ ۱۲۲: آزادگی ست سازی اما صدا ندارد 80شمارهٔ ۱۲۳: به ذوقی سر ز مستی در قفای ره روان ...81شمارهٔ ۱۲۴: تنگست دلم حوصله راز ندارد 82شمارهٔ ۱۲۵: نومیدی ما گردش ایام ندارد 83شمارهٔ ۱۲۶: خوش ست آن که با خویش جز غم ندارد 84شمارهٔ ۱۲۷: نقابدار که آیین رهزنی دارد 85شمارهٔ ۱۲۸: کو فنا تا همه آلایش پندار برد 86شمارهٔ ۱۲۹: ذوقش به وصل گر چه زبانم ز کار برد 87شمارهٔ ۱۳۰: حور بهشتی ز یاد آن بت کشمیر برد 88شمارهٔ ۱۳۱: در کلبه ما از جگر سوخته بو برد 89شمارهٔ ۱۳۲: اگر به دل نخلد هر چه از نظر گذرد 90شمارهٔ ۱۳۳: از رشک کرد آنچه به من روزگار کرد 91شمارهٔ ۱۳۴: صاحبدلست و نامور عشقم به سامان خو ...92شمارهٔ ۱۳۵: هم «انا الله » خوان درختی را به گ ...93شمارهٔ ۱۳۶: شادم به خیالت که ز تابم بدر آورد 94شمارهٔ ۱۳۷: اگر داغت وجودم را در اکسیر نظر گی ...95شمارهٔ ۱۳۸: صبح ست خوش بود قدحی بر شراب زد 96شمارهٔ ۱۳۹: من به وفا مردم و رقیب به در زد 97شمارهٔ ۱۴۰: گرسنه به که برآید ز فاقه جانش و ل ...98شمارهٔ ۱۴۱: تا کیم دود شکایت ز بیان برخیزد 99شمارهٔ ۱۴۲: نگاهش ار به سر نامه وفا ریزد 100شمارهٔ ۱۴۳: خوشا که گنبد چرخ کهن فرو ریزد 101شمارهٔ ۱۴۴: گویم سخنی گر چه شنیدن نشناسد 102شمارهٔ ۱۴۵: خوبان نه آن کنند که کس را زیان رس ...103شمارهٔ ۱۴۶: نیست وقتی که به ما کاهشی از غم نر ...104شمارهٔ ۱۴۷: هر ذره را فلک به زمین بوس می رسد 105شمارهٔ ۱۴۸: ز رشک ست این که در عشق آرزوی مردن ...106شمارهٔ ۱۴۹: ترا گویند عاشق دشمنی آری چنین باش ...107شمارهٔ ۱۵۰: به ره با نقش پای خویشم از غیرت سر ...108شمارهٔ ۱۵۱: تا چند بلهوس می و عاشق ستم کشد 109شمارهٔ ۱۵۲: شوخی چشم حبیب فتنه ایام شد 110شمارهٔ ۱۵۳: دل اسباب طرب گم کرده در بند غم نا ...111شمارهٔ ۱۵۴: دیگر از گریه به دل رسم فغان یاد آ ...112شمارهٔ ۱۵۵: ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد 113شمارهٔ ۱۵۶: چو زه به قصد نشان بر کمان بجنباند 114شمارهٔ ۱۵۷: نهم جبین به درش آستان بگرداند 115شمارهٔ ۱۵۸: نادان صنم من روش کار نداند 116شمارهٔ ۱۵۹: گر چنین ناز تو آماده یغما ماند 117شمارهٔ ۱۶۰: نفس از بیم خویت رشته پیچیده را ما ...118شمارهٔ ۱۶۱: دریغا که کام و لب از کار ماند 119شمارهٔ ۱۶۲: باید ز می هر آینه پرهیز گفته اند 120شمارهٔ ۱۶۳: بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده ...121شمارهٔ ۱۶۴: مژده صبح درین تیره شبانم دادند 122شمارهٔ ۱۶۵: پروا اگر از عربده دوش نکردند 123شمارهٔ ۱۶۶: عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرن ...124شمارهٔ ۱۶۷: شوقم ز پند بر در فریاد می زند 125شمارهٔ ۱۶۸: ننگ فرهادم به فرسنگ از وفا دور اف ...126شمارهٔ ۱۶۹: بتان شهر ستم پیشه شهریارانند 127شمارهٔ ۱۷۰: دلستانان بحل اند ار چه جفا نیز کن ...128شمارهٔ ۱۷۱: آنان که وصل یار همی آرزو کنند 129شمارهٔ ۱۷۲: به مقصدی که مر آن را ره خدا گویند 130شمارهٔ ۱۷۳: به عشق از دو جهان بی نیاز باید بو ...131شمارهٔ ۱۷۴: دانست کز شهادتم امید حور بود 132شمارهٔ ۱۷۵: قدر مشتاقان چه داند؟ درد ما چندش ...133شمارهٔ ۱۷۶: چه خیزد از سخنی کز درون جان نبود 134شمارهٔ ۱۷۷: دوش کز گردش بختم گله بر روی تو بو ...135شمارهٔ ۱۷۸: تاجر شوق بدان ره به تجارت نرود 136شمارهٔ ۱۷۹: عاشق چو گفتیش که برو زود می رود 137شمارهٔ ۱۸۰: چاک از جیبم به دامان می رود 138شمارهٔ ۱۸۱: چون گویم از تو بر دل شیدا چه می ر ...139شمارهٔ ۱۸۲: چون بپویی به زمین چرخ زمین تو شود 140شمارهٔ ۱۸۳: دل نه تنها ز فراق تو فغان ساز دهد 141شمارهٔ ۱۸۴: دگر فریب بهارم سر جنون ندهد 142شمارهٔ ۱۸۵: غم چو به هم درافگند رو که مراد می ...143شمارهٔ ۱۸۶: داغم از پرده دل رو به قفا می آید 144شمارهٔ ۱۸۷: نه از شرمست کز چشم وی آسان بر نمی ...145شمارهٔ ۱۸۸: چه عیش از وعده چون باور ز عنوانم ...146شمارهٔ ۱۸۹: کسی بامن چه در صورت پرستی حرف دین ...147شمارهٔ ۱۹۰: ز بس تاب خرام کلکم آذر بیزد از کا ...148شمارهٔ ۱۹۱: به مرگ من که پس از من به مرگ من ی ...149شمارهٔ ۱۹۲: ای دل از گلبن امید نشانی به من آر 150شمارهٔ ۱۹۳: مژده ای ذوق خرابی که بهارست بهار 151شمارهٔ ۱۹۴: بی دوست ز بس خاک فشاندیم به سر بر 152شمارهٔ ۱۹۵: بتی دارم ز شنگی روزگاران خو، بهار ...153شمارهٔ ۱۹۶: بیا و جوش تمنای دیدنم بنگر 154شمارهٔ ۱۹۷: در گریه از بس نازکی رخ مانده بر خ ...155شمارهٔ ۱۹۸: بر دل نفس غمم سرآور 156شمارهٔ ۱۹۹: ای ذوق نواسنجی بازم به خروش آور 157شمارهٔ ۲۰۰: ای شوق به ما عربده بسیار میاموز 158شمارهٔ ۲۰۱: خون قطره قطره می چکد از چشم تر هن ...159شمارهٔ ۲۰۲: با همه گمگشتگی خالی بود جایم هنوز 160شمارهٔ ۲۰۳: یقین عشق کن و از سر گمان برخیز 161شمارهٔ ۲۰۴: یارب ز جنون طرح غمی در نظرم ریز 162شمارهٔ ۲۰۵: لطفی به تحت هر نگه خشمگین شناس 163شمارهٔ ۲۰۶: داغ تلخ گویانم لذت سم از من پرس 164شمارهٔ ۲۰۷: کاشانه نشین عشوه گری را چه کند بس ...165شمارهٔ ۲۰۸: تیغ از نیام بیهده بیرون نکرده کس 166شمارهٔ ۲۰۹: هر که را بینی ز می بیخود، ثنایش م ...167شمارهٔ ۲۱۰: من و نظاره رویی که وقت جلوه از تا ...168شمارهٔ ۲۱۱: خوشا حالم تن آتش بستر آتش 169شمارهٔ ۲۱۲: ز لکنت می تپد نبض رگ لعل گهربارش 170شمارهٔ ۲۱۳: مپرس حال اسیری که در خم هوسش 171شمارهٔ ۲۱۴: بیا به باغ و نقاب از رخ چمن برکش 172شمارهٔ ۲۱۵: دود سودایی تتق بست آسمان نامیدمش 173شمارهٔ ۲۱۶: خوشا روز و شب کلکته و عیش مقیمانش 174شمارهٔ ۲۱۷: نیست معبودش حریف تاب ناز آوردنش 175شمارهٔ ۲۱۸: دوشم آهنگ عشا بود که آمد در گوش 176شمارهٔ ۲۱۹: چون عکس پل به سیل به ذوق بلا برقص 177شمارهٔ ۲۲۰: دل در غمش بسوز که جان می دهد عوض 178شمارهٔ ۲۲۱: گویی که هان وفا که وفا بوده است ش ...179شمارهٔ ۲۲۲: تکیه بر عهد زبان تو غلط بود غلط 180شمارهٔ ۲۲۳: مرا که باده ندارم ز روزگار چه حظ؟181شمارهٔ ۲۲۴: تا رغبت وطن نبود از سفر چه حظ؟182شمارهٔ ۲۲۵: شادم که بر انکار من شیخ و برهمن گ ...183شمارهٔ ۲۲۶: تا تف شوق تو انداخته جان در تن شم ...184شمارهٔ ۲۲۷: به خون تپم به سر رهگذر دروغ دروغ 185شمارهٔ ۲۲۸: هنگام بوسه بر لب جانان خورم دریغ 186شمارهٔ ۲۲۹: ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشانها ...187شمارهٔ ۲۳۰: گل و شمعم به مزار شهدا گشت تلف 188شمارهٔ ۲۳۱: شدم سپاسگزار خود از شکایت شوق 189شمارهٔ ۲۳۲: به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق 190شمارهٔ ۲۳۳: بحر اگر موج زنست از خس و خاشاک چه ...191شمارهٔ ۲۳۴: مرد آن که در هجوم تمنا شود هلاک 192شمارهٔ ۲۳۵: سبکروحم بود بار من اندک 193شمارهٔ ۲۳۶: ای ترا و مرا درین نیرنگ 194شمارهٔ ۲۳۷: راهی ست که در دل فتد ار خون رود ا ...195شمارهٔ ۲۳۸: تن بر کرانه ضایع دل در میانه غافل 196شمارهٔ ۲۳۹: گفتم ز شادی نبودم گنجیدن آسان در ...197شمارهٔ ۲۴۰: داریم در هوای تو مستی به بوی گل 198شمارهٔ ۲۴۱: نه مرا دولت دنیا نه مرا اجر جمیل 199شمارهٔ ۲۴۲: هم به عالم ز اهل عالم بر کنار افت ...200شمارهٔ ۲۴۳: بود بدگو ساده با خود همزبانش کرده ...201شمارهٔ ۲۴۴: دیدم آن هنگامه، بیجا خوف محشر داش ...202شمارهٔ ۲۴۵: یاد باد آن روزگاران کاعتباری داشت ...203شمارهٔ ۲۴۶: نوگرفتار تو و دیرینه آزاد خودم 204شمارهٔ ۲۴۷: این چه شورست که از شوق تو در سر د ...205شمارهٔ ۲۴۸: آنم که لب زمزمه فرسای ندارم 206شمارهٔ ۲۴۹: ز من حذر نکنی گر لباس دین دارم 207شمارهٔ ۲۵۰: آسمان بلند را میرم 208شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی صرف رضاجویی دلها باشم 209شمارهٔ ۲۵۲: اگر بر خود نمی بالد ز غارت کردن ه ...210شمارهٔ ۲۵۳: بی پردگی محشر رسوایی خویشم 211شمارهٔ ۲۵۴: در وصل دل آزاری اغیار ندانم 212شمارهٔ ۲۵۵: بخت در خوابست می خواهم که بیدارش ...213شمارهٔ ۲۵۶: خود را همی به نقش طرازی علم کنم 214شمارهٔ ۲۵۷: می ربایم بوسه و عرض ندامت می کنم 215شمارهٔ ۲۵۸: رفتم که کهنگی ز تماشا برافگنم 216شمارهٔ ۲۵۹: در هر انجام محبت طرح آغاز افگنم 217شمارهٔ ۲۶۰: صبح ست خیز تا نفسی در هم افگنم 218شمارهٔ ۲۶۱: دگر نگاه ترا مست ناز می خواهم 219شمارهٔ ۲۶۲: گم گشته به کوی تو نه دل بلکه خبر ...220شمارهٔ ۲۶۳: درد ناسازست و درمان نیز هم 221شمارهٔ ۲۶۴: نشاط آرد به آزادی ز آرایش بریدن ه ...222شمارهٔ ۲۶۵: صبح شد خیز که روداد اثر بنمایم 223شمارهٔ ۲۶۶: شبهای غم که چهره به خوناب شسته ای ...224شمارهٔ ۲۶۷: وحشتی در سفر از برگ سفر داشته ایم 225شمارهٔ ۲۶۸: تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته ایم 226شمارهٔ ۲۶۹: بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم 227شمارهٔ ۲۷۰: جلوه معنی به جیب وهم پنهان کرده ا ...228شمارهٔ ۲۷۱: بر لب یا علی سرای باده روانه کرده ...229شمارهٔ ۲۷۲: رفت بر ما آنچه خود ما خواستیم 230شمارهٔ ۲۷۳: بیا که قاعده آسمان بگردانیم 231شمارهٔ ۲۷۴: بس که بپیچد به خویش جاده ز گمراهی ...232شمارهٔ ۲۷۵: سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم 233شمارهٔ ۲۷۶: ها، پری شیوه غزالان و ز مردم رمشا ...234شمارهٔ ۲۷۷: چون شمع رود شب همه شب دود ز سرمان 235شمارهٔ ۲۷۸: به خونم دست و تیغ آلود جانان 236شمارهٔ ۲۷۹: زهی باغ و بهار جان فشانان 237شمارهٔ ۲۸۰: حیف ست قتلگه ز گلستان شناختن 238شمارهٔ ۲۸۱: چیست به لب خنده از عتاب شکستن 239شمارهٔ ۲۸۲: خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زی ...240شمارهٔ ۲۸۳: خیره کند مرد را مهر درم داشتن 241شمارهٔ ۲۸۴: جنون مستم به فصل نوبهارم می توان ...242شمارهٔ ۲۸۵: چه غم ار به جد گرفتی ز من احتراز ...243شمارهٔ ۲۸۶: خجل ز راستی خویش می توان کردن 244شمارهٔ ۲۸۷: تا ز دیوانم که سرمست سخن خواهد شد ...245شمارهٔ ۲۸۸: طاق شد طاقت ز عشقت بر کران خواهم ...246شمارهٔ ۲۸۹: دل زان مژه تیز به یکبار کشیدن 247شمارهٔ ۲۹۰: ای ز ساز زنجیرم در جنون نواگر کن 248شمارهٔ ۲۹۱: بس که لبریزست ز اندوه تو سر تا پا ...249شمارهٔ ۲۹۲: رشک سخنم چیست؟ نه شهد هوس ست این 250شمارهٔ ۲۹۳: سرشک افشانی چشم ترش بین 251شمارهٔ ۲۹۴: بالم به خویش بس که به بند کمند تو 252شمارهٔ ۲۹۵: عرض خود برد که رسوایی ما خیزد ازو 253شمارهٔ ۲۹۶: دولت به غلط نبود از سعی پشیمان شو 254شمارهٔ ۲۹۷: گستاخ گشته ایم غرور جمال کو؟255شمارهٔ ۲۹۸: گویی به من کسی که ز دشمن رسیده کو ...256شمارهٔ ۲۹۹: حق که حقست سمیع ست فلانی بشنو 257شمارهٔ ۳۰۰: هله من عاشق ذاتم تنه ناها یا هو 258شمارهٔ ۳۰۱: شاها به بزم جشن چو شاهان شراب خوا ...259شمارهٔ ۳۰۲: بتی دارم از اهل دل رم گرفته 260شمارهٔ ۳۰۳: مر ز فنا فراغ را مژده برگ و ساز د ...261شمارهٔ ۳۰۴: گاهی به چشم دشمن و گاهی در آینه 262شمارهٔ ۳۰۵: بر دست و پای بند گرانی نهاده ای 263شمارهٔ ۳۰۶: چون زبانها لال و جانها پر ز غوغا ...264شمارهٔ ۳۰۷: می رود خنده به سامان بهاران زده ا ...265شمارهٔ ۳۰۸: کیستم دست به مشاطگی جان زده ای 266شمارهٔ ۳۰۹: دارم دلی ز غصه گرانبار بوده ای 267شمارهٔ ۳۱۰: سرچشمه خونست ز دل تا به زبان های 268شمارهٔ ۳۱۱: در زمهریر سینه آسودگان نه ای 269شمارهٔ ۳۱۲: خشنود شوی چون دل خشنود نیابی 270شمارهٔ ۳۱۳: دلم در ناله از پهلوی داغ سینه تاب ...271شمارهٔ ۳۱۴: گر نه نواها سرودمی چه غمستی؟272شمارهٔ ۳۱۵: در بستن تمثال تو حیرت رقمستی 273شمارهٔ ۳۱۶: اندوه پرافشانی از چهره عیانستی 274شمارهٔ ۳۱۷: ای موج گل نوید تماشای کیستی؟275شمارهٔ ۳۱۸: به دل ز عربده جایی که داشتی داری 276شمارهٔ ۳۱۹: ای به صدمه ای آهی بر دلت ز ما بار ...277شمارهٔ ۳۲۰: نفس را بر در این خانه صد غوغاست پ ...278شمارهٔ ۳۲۱: دیده ور آن که تا نهد دل به شمار د ...279شمارهٔ ۳۲۲: از جسم به جان نقاب تا کی؟280شمارهٔ ۳۲۳: نخواهم از صف حوران ز صد هزار یکی 281شمارهٔ ۳۲۴: ز بس که با تو به هر شیوه آشناستمی 282شمارهٔ ۳۲۵: رفت آن که کسب بوی تو از باد کردمی 283شمارهٔ ۳۲۶: دل که ازمن مر ترا فرجام ننگ آرد ه ...284شمارهٔ ۳۲۷: اگر به شرع سخن در بیان بگردانی 285شمارهٔ ۳۲۸: مژده خرمی و بی خللی را مانی 286شمارهٔ ۳۲۹: بدین خوبی خرد گوید که کام دل مخوا ...287شمارهٔ ۳۳۰: ای که گفتم ندهی داد دل آری ندهی 288شمارهٔ ۳۳۱: همنشین جان من و جان تو این انگیز ...289شمارهٔ ۳۳۲: تابم ز دل برد کافرادایی 290شمارهٔ ۳۳۳: زاهد که و مسجد چه و محراب کجایی؟291شمارهٔ ۳۳۴: کافرم گر از تو باور باشدم غمخواری ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ