کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا حالم تن آتش بستر آتش
    سپندی کو که افشانم بر آتش
    ز رشک سینه گرمی که دارم
    کشد از شعله بر خود خنجر آتش
    به خلد از سردی هنگامه خواهم
    برافروزم به گرد کوثر آتش
    خنک شوقی که در دوزخ بغلتد
    می آتش شیشه آتش ساغر آتش
    دلی دارم که در هنگامه شوق
    سرشتش دوزخ ست و گوهر آتش
    به سان موج می بالم به طوفان
    به رنگ شعله می رقصم در آتش
    بدان ماند ز شاهد دعوی مهر
    که ریزد از دم افسونگر آتش
    دلم را داغ سوز رشک مپسند
    مزن یارب به جان کافر آتش
    چهارست آن که هر یک را از آن چار
    بود از ناخوشی آبشخور آتش
    قمر در عقرب و غالب به دهلی
    سمندر در شط و ماهی در آتش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha