کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خجل ز راستی خویش می توان کردن
    ستم به جان کج اندیش می توان کردن
    چو مزد سعی دهم مژده سکون خواهد
    ز بوسه پا به درت ریش می توان کردن
    دگر به پیش وی ای گل چه هدیه خواهی برد؟
    مگر به کدیه کفی پیش می توان کردن
    تو جمع باش که ما را درین پریشانی
    شکایتی است که با خویش می توان کردن
    سر از حجاب تعین اگر برون آید
    چه جلوه ها که به هر کیش می توان کردن
    به هر که نوبت ساغر نمی رسد ساقی
    خراب گردش چشمیش می توان کردن
    خرام ناز تو با صحن گلستان دارد
    رعایتی که به درویش می توان کردن
    اگر به قدر وفا می کنی جفا، حیف ست
    به مرگ من که ازین بیش می توان کردن
    کسی بجو که مر او را درین سفر غالب
    گواه بی کسی خویش می توان کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha