کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرد ره خویش از نفسم باز ندانست
    ننگش ز خرام آمد و پرواز ندانست
    ز انسان غم ما خورد که رسوایی ما را
    خصم از اثر غمزه غماز ندانست
    فریاد که تا این همه خون خوردنم از غم
    یک ره به دلش کرد گذر راز ندانست
    نازم نگه شرم که دلها ز میان برد
    زانسان که خود آن چشم فسونساز ندانست
    یک چند به هم ساخته ناکام گذشتیم
    من عشوه نپذرفتم و او ناز ندانست
    از شاخ گل افشاند و ز خارا گهر انگیخت
    آیینه ما در خور پرداز ندانست
    گریم که برد موجه خون خوابگهش را
    در ناله مرا دوست ز آواز ندانست
    همدم که ز اقبال نوید اثرم داد
    اندوه نگاه غلط انداز ندانست
    مخمور مکافات به خلد و سقر آویخت
    مشتاق عطا شعله ز گل باز ندانست
    غالب سخن از هند برون بر که کس اینجا
    سنگ از گهر و شعبده ز اعجاز ندانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha