کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در وصل دل آزاری اغیار ندانم
    دانند که من دیده ز دیدار ندانم
    طعنم نسزد مرگ ز هجران نشناسم
    رشکم نگزد خویشتن از یار ندانم
    پرسد سبب بیخودی از مهر و من از بیم
    در عذر به خون غلتم و گفتار ندانم
    بوسم به خیالش لب و چون تازه کند جور
    از سادگیش بی سبب آزار ندانم
    هر خون که فشاند مژه در دل فتدم باز
    خود را به غم دوست زیانکار ندانم
    آویزش جعد از ته چادر بردم دل
    آشفتگی طره به دستار ندانم
    بوی جگرم می دهد از خون سر هر خار
    شد پای که در راه وی افگار ندانم
    زخم جگرم بخیه و مرهم نپسندم
    موج گهرم جنبش و رفتار ندانم
    نقد خردم سکه سلطان نپذیرم
    جنس هنرم گرمی بازار ندانم
    غالب نبود کوتهی از دوست همانا
    زانسان دهدم کام که بسیار ندانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha