کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هنگام بوسه بر لب جانان خورم دریغ
    در تشنگی به چشمه حیوان خورم دریغ
    آن ساده روستایی شهر محبتم
    کز پیچ و خم به زلف پریشان خورم دریغ
    در رشکم از صلا و ملالم ز دورباش
    بر خوان وصل و نعمت الوان خورم دریغ
    خواهم ز بهر لذت آزار زندگی
    بر دل بلا فشانم و بر جان خورم دریغ
    رفتار گرم و تیشه تیزم سپرده اند
    از خویشتن به کوه و بیابان خورم دریغ
    از خود برون نرفته و در هم فتاده تنگ
    در راه حق به گبر و مسلمان خورم دریغ
    زین دود و زین شراره که در سینه من ست
    سازم سپهر گر نه به سامان خورم دریغ
    دل زان تست هدیه تن کن کنار و بوس
    چند از تو بر نوازش پنهان خورم دریغ
    کاری ندید آن که توان در من آفرید
    در شوره زار خویش به باران خورم دریغ
    غالب شنیده ام ز نظیری که گفته است
    «نالم ز چرخ گر نه به افغان خورم دریغ »

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha