کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دانست کز شهادتم امید حور بود
    برگشتنم ز دین دم بسمل ضرور بود
    رفت آن که ما ز حسن مدارا طمع کنیم
    سررشته در کف «ارنی گوی » طور بود
    محرم مسنج رند «انا الحق » سرای را
    معشوقه خودنمای و نگهبان غیور بود
    سالک نگفته ایم که منزل شناس نیست
    بی جاده ماند راه از آن رو که دور بود
    نازم به امتیاز که بگذشتن از گناه
    با دیگران ز عفو و به ما از غرور بود
    ای آن که از غرور به هیچم نمی خری
    زان پایه بازگوی که پیش از ظهور بود
    درد دلم به حشر ز شدت نهفته ماند
    خون باد ناله ای که هم آهنگ صور بود
    دل از تو بود و تو پی الزام ما ز ما
    بردی نخست آنچه ز جنس شعور بود
    قطع پیام کردی و دانستم آشتی ست
    دلاله خوبروی و دلم ناصبور بود
    دادی صلای جلوه و غالب کناره کرد
    کو بخش آن گدا که ز غوغا نفور بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha