کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده ور آن که تا نهد دل به شمار دلبری
    در دل سنگ بنگرد رقص بتان آزری
    فیض نتیجه ورع از می و نغمه یافتیم
    زهره ما برین افق داده فروغ مشتری
    تا نبود به لطف و قهر هیچ بهانه در میان
    شکر گرفت نارسا شکوه شمرد سرسری
    ای تو که هیچ ذره را جز به ره تو روی نیست
    در طلبت توان گرفت بادیه را به رهبری
    هر که دل ست در برش داغ تو رویدش ز دل
    تا چو به دیگری دهد باز بری به داوری
    بس که به فن عاشقی غیرت غیر جانگزاست
    با تو خوشم که جز تو نیست روی به هر که آوری
    رشک ملک چه و چرا؟ چون به تو ره نمی برد
    بیهده در هوای تو می پرد از سبکسری
    حیف که من به خون تپم وز تو سخن رود که تو
    اشک به دیده بشمری ناله به سینه بنگری
    کوثر اگر به من رسد خاک خورم ز بی نمی
    طوبی اگر ز من شود هیمه کشم ز بی بری
    درد ترا به وقت جنگ قاعده تهمتنی
    فکر مرا به زیر زنگ آینه سکندری
    بینیم ار گداز دل در جگر آتشی چو سیل
    غالب اگر دم سخن ره به ضمیر من بری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha