کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون بپویی به زمین چرخ زمین تو شود
    خوش بهشتی ست که کس راه نشین تو شود
    لبم از نام تو آن مایه پرستی که اگر
    بوسه بر غنچه زنم غنچه نگین تو شود
    چون بسنجد که نه آنست بکاهد از شرم
    ماه یکچند ببالد که جبین تو شود
    صد قیامت بگدازند و به هم آمیزند
    تا خمیر دل هنگامه گزین تو شود
    تاب هنگامه درد آرم و گویم هیهات
    چه کنم تا غم هجر تو یقین تو شود؟
    به سخن پیچم و اندوه گسارش گردم
    برم از غیر دلی را که حزین تو شود
    جلوه جز در دل آگاه سرایت نکند
    من در آتش فتم از هر که قرین تو شود
    چشم و دل باخته ام داد هنر خواهد داد
    آن که چون من همه دان و همه بین تو شود
    کفر و دین چیست جز آرایش پندار وجود؟
    پاک شو پاک، که هم کفر تو دین تو شود
    دوزخ تافته ای هست نهادت غالب
    آه از آن دم که دم بازپسین تو شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha