کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش ست آن که با خویش جز غم ندارد
    ولی خوشترست آن که این هم ندارد
    قوی کرده پیوند ناسور پشتش
    گرانمایه زخمی که مرهم ندارد
    سرابی که رخشد به ویرانه خوشتر
    ز چشمی که پیرایه نم ندارد
    به جوش عرق رنگ درباخت رویت
    گل از نازکی تاب شبنم ندارد
    گلت را نوا نرگست را تماشا
    تو داری بهاری که عالم ندارد
    چه ناکس شمرد آن که خون ریخت ما را
    به تیغی که ترکیب او خم ندارد
    ز ماتم نباشد سیه پوش زلفت
    که هندو بدین گونه ماتم ندارد
    نگهدار خود را وز آینه بگذر
    نگاه تو پروای خود هم ندارد
    سخن نیست در لطف این قطعه غالب
    بهشتی بود هند کادم ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha