کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد
    ز شادی ستمت سینه در خروش آمد
    به جان نوید، که شرم از میانه هم رفت
    به عیش مژده که وقت وداع هوش آمد
    خیال یار در آغوشم آنچنان بفشرد
    که شرم امشبم از شکوه های دوش آمد
    به آستین بفشان و به تیغ خوش بردار
    که جان غبار تن و سر وبال دوش آمد
    فدای شیوه رحمت که در لباس بهار
    به عذرخواهی رندان باده نوش آمد
    ز وصل یار قناعت کنون به پیغامی ست
    خزان چشم رسید و بهار گوش آمد
    زمام حوصله نگرفت و کوهکن جان داد
    چه نرم شانه گذشت و چه سخت کوش آمد
    شهید چشم تو گشتم که خوش سخن گویی ست
    هلاک طرز لبم شو که پر خموش آمد
    ترا جمال و مرا مایه سخن سازی ست
    بهار، زینت دکان گلفروش آمد
    مپرس وجه سواد سفینه ها غالب
    سخن به مرگ سخن رس سیاه پوش آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha