به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

غالب دهلوی

غالب دهلویغزل هاشمارهٔ ۸۴: اختری خوشتر ازینم به جهان می بایست

2050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اختری خوشتر ازینم به جهان می بایست
خرد پیر مرا بخت جوان می بایست
به زمینی که به آهنگ غزل بنشینم
خاک گلبوی و هوا مشک فشان می بایست
بر نتابم به سبو باده ز دور آوردن
خانه من به سر کوی مغان می بایست
به گرایش خوشم اما به نمایش خوارم
پرسشی چند ز یارم به زبان می بایست
تاب مهرم نکند خسته دلی در ره شوق
روی گرمی ز رفیقان به میان می بایست
نرسد نامه در اندیشه سببهاست بسی
پرس و جویی ز عزیزان به گمان می بایست
هرزه دل بر در و دیوار نهادن نتوان
سویم از روزنه چشمی نگران می بایست
ساز هستی کنم و دل به فسوسم گیرد
هم در اندیشه خدنگم به نشان می بایست
یا تمنای من از خلد برین نگذشتی
یا خود امید گهی در خور آن می بایست
تا تنک مایه به دریوزه خودآرا نشود
نرخ پیرایه گفتار گران می بایست
قدر انفاس گرم در نظرستی غالب
در غم دهر دریغم به فغان می بایست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۳: هند را رند سخن پیشه گمنامی هست 2شمارهٔ ۸۴: اختری خوشتر ازینم به جهان می بایست 3شمارهٔ ۸۵: هر ذره محو جلوه حسن یگانه ای ست 4شمارهٔ ۸۶: ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست 5شمارهٔ ۸۷: با من که عاشقم سخن از ننگ و نام چی ...6شمارهٔ ۸۸: گفتم به روزگار سخنور چو من بسی ست 7شمارهٔ ۸۹: لعل تو خسته اثر التماس کیست؟8شمارهٔ ۹۰: ببین که در گل و مل جلوه گر برای تو ...9شمارهٔ ۹۱: در گرد ناله وادی دل رزمگاه کیست؟10شمارهٔ ۹۲: در تابم از خیال که دل جلوه گاه کیس ...11شمارهٔ ۹۳: نه هرزه همچو نی از مغزم استخوان خا ...12شمارهٔ ۹۴: گلشن به فضای چمن سینه ما نیست 13شمارهٔ ۹۵: بلبل دلت به ناله خونین به بند نیست 14شمارهٔ ۹۶: منع ما از باده عرض احتسابی بیش نیس ...15شمارهٔ ۹۷: دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نی ...16شمارهٔ ۹۸: چه فتنه ها که در اندازه گمان تو نی ...17شمارهٔ ۹۹: یاد از عدو نیارم وین هم ز دوربینی ...18شمارهٔ ۱۰۰: خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن ن ...19شمارهٔ ۱۰۱: گل را به جرم عربده رنگ و بو گرفت 20شمارهٔ ۱۰۲: ساخت ز راستی به غیر ترک فسونگری گ ...21شمارهٔ ۱۰۳: بس که از تاب نگاه تو ز آسودن رفت 22شمارهٔ ۱۰۴: یار در عهد شبابم به کنار آمد و رف ...23شمارهٔ ۱۰۵: دل برد و حق آنست که دلبر نتوان گف ...24شمارهٔ ۱۰۶: محو خودست لیک نه چون من درین چه ب ...25شمارهٔ ۱۰۷: نقشم گرفته دوست نمودن چه احتیاج؟26شمارهٔ ۱۰۸: جلوه می خواهیم آتش شو هوای ما مسن ...27شمارهٔ ۱۰۹: ای که نبوی هر چه نبود در تماشایش ...28شمارهٔ ۱۱۰: در پرده شکایت ز تو داریم و بیان ه ...29شمارهٔ ۱۱۱: باده پرتو خورشید و ایاغ دم صبح 30شمارهٔ ۱۱۲: آهی به عشق فاتح خیبر کنیم طرح 31شمارهٔ ۱۱۳: ای جمال تو به تاراج نظرها گستاخ 32شمارهٔ ۱۱۴: تا بشوید نهاد ما ز وسخ 33شمارهٔ ۱۱۵: لبم از زمزمه یاد تو خاموش مباد 34شمارهٔ ۱۱۶: تیغت ز فرق تا به گلویم رسیده باد 35شمارهٔ ۱۱۷: به بند پرسش حالم نمی توان افتاد 36شمارهٔ ۱۱۸: بی دل نشد ار دل به بت غالیه مو دا ...37شمارهٔ ۱۱۹: هر دم ز نشاطم دل آزاد بجنبد 38شمارهٔ ۱۲۰: غم من از نفس پندگو چه کم گردد 39شمارهٔ ۱۲۱: دماغ اهل فنا نشئه بلا دارد 40شمارهٔ ۱۲۲: آزادگی ست سازی اما صدا ندارد 41شمارهٔ ۱۲۳: به ذوقی سر ز مستی در قفای ره روان ...42شمارهٔ ۱۲۴: تنگست دلم حوصله راز ندارد 43شمارهٔ ۱۲۵: نومیدی ما گردش ایام ندارد 44شمارهٔ ۱۲۶: خوش ست آن که با خویش جز غم ندارد 45شمارهٔ ۱۲۷: نقابدار که آیین رهزنی دارد 46شمارهٔ ۱۲۸: کو فنا تا همه آلایش پندار برد 47شمارهٔ ۱۲۹: ذوقش به وصل گر چه زبانم ز کار برد 48شمارهٔ ۱۳۰: حور بهشتی ز یاد آن بت کشمیر برد 49شمارهٔ ۱۳۱: در کلبه ما از جگر سوخته بو برد 50شمارهٔ ۱۳۲: اگر به دل نخلد هر چه از نظر گذرد 51شمارهٔ ۱۳۳: از رشک کرد آنچه به من روزگار کرد 52شمارهٔ ۱۳۴: صاحبدلست و نامور عشقم به سامان خو ...53شمارهٔ ۱۳۵: هم «انا الله » خوان درختی را به گ ...54شمارهٔ ۱۳۶: شادم به خیالت که ز تابم بدر آورد 55شمارهٔ ۱۳۷: اگر داغت وجودم را در اکسیر نظر گی ...56شمارهٔ ۱۳۸: صبح ست خوش بود قدحی بر شراب زد 57شمارهٔ ۱۳۹: من به وفا مردم و رقیب به در زد 58شمارهٔ ۱۴۰: گرسنه به که برآید ز فاقه جانش و ل ...59شمارهٔ ۱۴۱: تا کیم دود شکایت ز بیان برخیزد 60شمارهٔ ۱۴۲: نگاهش ار به سر نامه وفا ریزد 61شمارهٔ ۱۴۳: خوشا که گنبد چرخ کهن فرو ریزد 62شمارهٔ ۱۴۴: گویم سخنی گر چه شنیدن نشناسد 63شمارهٔ ۱۴۵: خوبان نه آن کنند که کس را زیان رس ...64شمارهٔ ۱۴۶: نیست وقتی که به ما کاهشی از غم نر ...65شمارهٔ ۱۴۷: هر ذره را فلک به زمین بوس می رسد 66شمارهٔ ۱۴۸: ز رشک ست این که در عشق آرزوی مردن ...67شمارهٔ ۱۴۹: ترا گویند عاشق دشمنی آری چنین باش ...68شمارهٔ ۱۵۰: به ره با نقش پای خویشم از غیرت سر ...69شمارهٔ ۱۵۱: تا چند بلهوس می و عاشق ستم کشد 70شمارهٔ ۱۵۲: شوخی چشم حبیب فتنه ایام شد 71شمارهٔ ۱۵۳: دل اسباب طرب گم کرده در بند غم نا ...72شمارهٔ ۱۵۴: دیگر از گریه به دل رسم فغان یاد آ ...73شمارهٔ ۱۵۵: ز گرمی نگهت خون دل به جوش آمد 74شمارهٔ ۱۵۶: چو زه به قصد نشان بر کمان بجنباند 75شمارهٔ ۱۵۷: نهم جبین به درش آستان بگرداند 76شمارهٔ ۱۵۸: نادان صنم من روش کار نداند 77شمارهٔ ۱۵۹: گر چنین ناز تو آماده یغما ماند 78شمارهٔ ۱۶۰: نفس از بیم خویت رشته پیچیده را ما ...79شمارهٔ ۱۶۱: دریغا که کام و لب از کار ماند 80شمارهٔ ۱۶۲: باید ز می هر آینه پرهیز گفته اند 81شمارهٔ ۱۶۳: بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده ...82شمارهٔ ۱۶۴: مژده صبح درین تیره شبانم دادند 83شمارهٔ ۱۶۵: پروا اگر از عربده دوش نکردند 84شمارهٔ ۱۶۶: عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرن ...85شمارهٔ ۱۶۷: شوقم ز پند بر در فریاد می زند 86شمارهٔ ۱۶۸: ننگ فرهادم به فرسنگ از وفا دور اف ...87شمارهٔ ۱۶۹: بتان شهر ستم پیشه شهریارانند 88شمارهٔ ۱۷۰: دلستانان بحل اند ار چه جفا نیز کن ...89شمارهٔ ۱۷۱: آنان که وصل یار همی آرزو کنند 90شمارهٔ ۱۷۲: به مقصدی که مر آن را ره خدا گویند 91شمارهٔ ۱۷۳: به عشق از دو جهان بی نیاز باید بو ...92شمارهٔ ۱۷۴: دانست کز شهادتم امید حور بود 93شمارهٔ ۱۷۵: قدر مشتاقان چه داند؟ درد ما چندش ...94شمارهٔ ۱۷۶: چه خیزد از سخنی کز درون جان نبود 95شمارهٔ ۱۷۷: دوش کز گردش بختم گله بر روی تو بو ...96شمارهٔ ۱۷۸: تاجر شوق بدان ره به تجارت نرود 97شمارهٔ ۱۷۹: عاشق چو گفتیش که برو زود می رود 98شمارهٔ ۱۸۰: چاک از جیبم به دامان می رود 99شمارهٔ ۱۸۱: چون گویم از تو بر دل شیدا چه می ر ...100شمارهٔ ۱۸۲: چون بپویی به زمین چرخ زمین تو شود 101شمارهٔ ۱۸۳: دل نه تنها ز فراق تو فغان ساز دهد 102شمارهٔ ۱۸۴: دگر فریب بهارم سر جنون ندهد 103شمارهٔ ۱۸۵: غم چو به هم درافگند رو که مراد می ...104شمارهٔ ۱۸۶: داغم از پرده دل رو به قفا می آید 105شمارهٔ ۱۸۷: نه از شرمست کز چشم وی آسان بر نمی ...106شمارهٔ ۱۸۸: چه عیش از وعده چون باور ز عنوانم ...107شمارهٔ ۱۸۹: کسی بامن چه در صورت پرستی حرف دین ...108شمارهٔ ۱۹۰: ز بس تاب خرام کلکم آذر بیزد از کا ...109شمارهٔ ۱۹۱: به مرگ من که پس از من به مرگ من ی ...110شمارهٔ ۱۹۲: ای دل از گلبن امید نشانی به من آر 111شمارهٔ ۱۹۳: مژده ای ذوق خرابی که بهارست بهار 112شمارهٔ ۱۹۴: بی دوست ز بس خاک فشاندیم به سر بر 113شمارهٔ ۱۹۵: بتی دارم ز شنگی روزگاران خو، بهار ...114شمارهٔ ۱۹۶: بیا و جوش تمنای دیدنم بنگر 115شمارهٔ ۱۹۷: در گریه از بس نازکی رخ مانده بر خ ...116شمارهٔ ۱۹۸: بر دل نفس غمم سرآور 117شمارهٔ ۱۹۹: ای ذوق نواسنجی بازم به خروش آور 118شمارهٔ ۲۰۰: ای شوق به ما عربده بسیار میاموز 119شمارهٔ ۲۰۱: خون قطره قطره می چکد از چشم تر هن ...120شمارهٔ ۲۰۲: با همه گمگشتگی خالی بود جایم هنوز 121شمارهٔ ۲۰۳: یقین عشق کن و از سر گمان برخیز 122شمارهٔ ۲۰۴: یارب ز جنون طرح غمی در نظرم ریز 123شمارهٔ ۲۰۵: لطفی به تحت هر نگه خشمگین شناس 124شمارهٔ ۲۰۶: داغ تلخ گویانم لذت سم از من پرس 125شمارهٔ ۲۰۷: کاشانه نشین عشوه گری را چه کند بس ...126شمارهٔ ۲۰۸: تیغ از نیام بیهده بیرون نکرده کس 127شمارهٔ ۲۰۹: هر که را بینی ز می بیخود، ثنایش م ...128شمارهٔ ۲۱۰: من و نظاره رویی که وقت جلوه از تا ...129شمارهٔ ۲۱۱: خوشا حالم تن آتش بستر آتش 130شمارهٔ ۲۱۲: ز لکنت می تپد نبض رگ لعل گهربارش 131شمارهٔ ۲۱۳: مپرس حال اسیری که در خم هوسش 132شمارهٔ ۲۱۴: بیا به باغ و نقاب از رخ چمن برکش 133شمارهٔ ۲۱۵: دود سودایی تتق بست آسمان نامیدمش 134شمارهٔ ۲۱۶: خوشا روز و شب کلکته و عیش مقیمانش 135شمارهٔ ۲۱۷: نیست معبودش حریف تاب ناز آوردنش 136شمارهٔ ۲۱۸: دوشم آهنگ عشا بود که آمد در گوش 137شمارهٔ ۲۱۹: چون عکس پل به سیل به ذوق بلا برقص 138شمارهٔ ۲۲۰: دل در غمش بسوز که جان می دهد عوض 139شمارهٔ ۲۲۱: گویی که هان وفا که وفا بوده است ش ...140شمارهٔ ۲۲۲: تکیه بر عهد زبان تو غلط بود غلط 141شمارهٔ ۲۲۳: مرا که باده ندارم ز روزگار چه حظ؟142شمارهٔ ۲۲۴: تا رغبت وطن نبود از سفر چه حظ؟143شمارهٔ ۲۲۵: شادم که بر انکار من شیخ و برهمن گ ...144شمارهٔ ۲۲۶: تا تف شوق تو انداخته جان در تن شم ...145شمارهٔ ۲۲۷: به خون تپم به سر رهگذر دروغ دروغ 146شمارهٔ ۲۲۸: هنگام بوسه بر لب جانان خورم دریغ 147شمارهٔ ۲۲۹: ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشانها ...148شمارهٔ ۲۳۰: گل و شمعم به مزار شهدا گشت تلف 149شمارهٔ ۲۳۱: شدم سپاسگزار خود از شکایت شوق 150شمارهٔ ۲۳۲: به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق 151شمارهٔ ۲۳۳: بحر اگر موج زنست از خس و خاشاک چه ...152شمارهٔ ۲۳۴: مرد آن که در هجوم تمنا شود هلاک 153شمارهٔ ۲۳۵: سبکروحم بود بار من اندک 154شمارهٔ ۲۳۶: ای ترا و مرا درین نیرنگ 155شمارهٔ ۲۳۷: راهی ست که در دل فتد ار خون رود ا ...156شمارهٔ ۲۳۸: تن بر کرانه ضایع دل در میانه غافل 157شمارهٔ ۲۳۹: گفتم ز شادی نبودم گنجیدن آسان در ...158شمارهٔ ۲۴۰: داریم در هوای تو مستی به بوی گل 159شمارهٔ ۲۴۱: نه مرا دولت دنیا نه مرا اجر جمیل 160شمارهٔ ۲۴۲: هم به عالم ز اهل عالم بر کنار افت ...161شمارهٔ ۲۴۳: بود بدگو ساده با خود همزبانش کرده ...162شمارهٔ ۲۴۴: دیدم آن هنگامه، بیجا خوف محشر داش ...163شمارهٔ ۲۴۵: یاد باد آن روزگاران کاعتباری داشت ...164شمارهٔ ۲۴۶: نوگرفتار تو و دیرینه آزاد خودم 165شمارهٔ ۲۴۷: این چه شورست که از شوق تو در سر د ...166شمارهٔ ۲۴۸: آنم که لب زمزمه فرسای ندارم 167شمارهٔ ۲۴۹: ز من حذر نکنی گر لباس دین دارم 168شمارهٔ ۲۵۰: آسمان بلند را میرم 169شمارهٔ ۲۵۱: تا به کی صرف رضاجویی دلها باشم 170شمارهٔ ۲۵۲: اگر بر خود نمی بالد ز غارت کردن ه ...171شمارهٔ ۲۵۳: بی پردگی محشر رسوایی خویشم 172شمارهٔ ۲۵۴: در وصل دل آزاری اغیار ندانم 173شمارهٔ ۲۵۵: بخت در خوابست می خواهم که بیدارش ...174شمارهٔ ۲۵۶: خود را همی به نقش طرازی علم کنم 175شمارهٔ ۲۵۷: می ربایم بوسه و عرض ندامت می کنم 176شمارهٔ ۲۵۸: رفتم که کهنگی ز تماشا برافگنم 177شمارهٔ ۲۵۹: در هر انجام محبت طرح آغاز افگنم 178شمارهٔ ۲۶۰: صبح ست خیز تا نفسی در هم افگنم 179شمارهٔ ۲۶۱: دگر نگاه ترا مست ناز می خواهم 180شمارهٔ ۲۶۲: گم گشته به کوی تو نه دل بلکه خبر ...181شمارهٔ ۲۶۳: درد ناسازست و درمان نیز هم 182شمارهٔ ۲۶۴: نشاط آرد به آزادی ز آرایش بریدن ه ...183شمارهٔ ۲۶۵: صبح شد خیز که روداد اثر بنمایم 184شمارهٔ ۲۶۶: شبهای غم که چهره به خوناب شسته ای ...185شمارهٔ ۲۶۷: وحشتی در سفر از برگ سفر داشته ایم 186شمارهٔ ۲۶۸: تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته ایم 187شمارهٔ ۲۶۹: بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم 188شمارهٔ ۲۷۰: جلوه معنی به جیب وهم پنهان کرده ا ...189شمارهٔ ۲۷۱: بر لب یا علی سرای باده روانه کرده ...190شمارهٔ ۲۷۲: رفت بر ما آنچه خود ما خواستیم 191شمارهٔ ۲۷۳: بیا که قاعده آسمان بگردانیم 192شمارهٔ ۲۷۴: بس که بپیچد به خویش جاده ز گمراهی ...193شمارهٔ ۲۷۵: سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم 194شمارهٔ ۲۷۶: ها، پری شیوه غزالان و ز مردم رمشا ...195شمارهٔ ۲۷۷: چون شمع رود شب همه شب دود ز سرمان 196شمارهٔ ۲۷۸: به خونم دست و تیغ آلود جانان 197شمارهٔ ۲۷۹: زهی باغ و بهار جان فشانان 198شمارهٔ ۲۸۰: حیف ست قتلگه ز گلستان شناختن 199شمارهٔ ۲۸۱: چیست به لب خنده از عتاب شکستن 200شمارهٔ ۲۸۲: خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زی ...201شمارهٔ ۲۸۳: خیره کند مرد را مهر درم داشتن 202شمارهٔ ۲۸۴: جنون مستم به فصل نوبهارم می توان ...203شمارهٔ ۲۸۵: چه غم ار به جد گرفتی ز من احتراز ...204شمارهٔ ۲۸۶: خجل ز راستی خویش می توان کردن 205شمارهٔ ۲۸۷: تا ز دیوانم که سرمست سخن خواهد شد ...206شمارهٔ ۲۸۸: طاق شد طاقت ز عشقت بر کران خواهم ...207شمارهٔ ۲۸۹: دل زان مژه تیز به یکبار کشیدن 208شمارهٔ ۲۹۰: ای ز ساز زنجیرم در جنون نواگر کن 209شمارهٔ ۲۹۱: بس که لبریزست ز اندوه تو سر تا پا ...210شمارهٔ ۲۹۲: رشک سخنم چیست؟ نه شهد هوس ست این 211شمارهٔ ۲۹۳: سرشک افشانی چشم ترش بین 212شمارهٔ ۲۹۴: بالم به خویش بس که به بند کمند تو 213شمارهٔ ۲۹۵: عرض خود برد که رسوایی ما خیزد ازو 214شمارهٔ ۲۹۶: دولت به غلط نبود از سعی پشیمان شو 215شمارهٔ ۲۹۷: گستاخ گشته ایم غرور جمال کو؟216شمارهٔ ۲۹۸: گویی به من کسی که ز دشمن رسیده کو ...217شمارهٔ ۲۹۹: حق که حقست سمیع ست فلانی بشنو 218شمارهٔ ۳۰۰: هله من عاشق ذاتم تنه ناها یا هو 219شمارهٔ ۳۰۱: شاها به بزم جشن چو شاهان شراب خوا ...220شمارهٔ ۳۰۲: بتی دارم از اهل دل رم گرفته 221شمارهٔ ۳۰۳: مر ز فنا فراغ را مژده برگ و ساز د ...222شمارهٔ ۳۰۴: گاهی به چشم دشمن و گاهی در آینه 223شمارهٔ ۳۰۵: بر دست و پای بند گرانی نهاده ای 224شمارهٔ ۳۰۶: چون زبانها لال و جانها پر ز غوغا ...225شمارهٔ ۳۰۷: می رود خنده به سامان بهاران زده ا ...226شمارهٔ ۳۰۸: کیستم دست به مشاطگی جان زده ای 227شمارهٔ ۳۰۹: دارم دلی ز غصه گرانبار بوده ای 228شمارهٔ ۳۱۰: سرچشمه خونست ز دل تا به زبان های 229شمارهٔ ۳۱۱: در زمهریر سینه آسودگان نه ای 230شمارهٔ ۳۱۲: خشنود شوی چون دل خشنود نیابی 231شمارهٔ ۳۱۳: دلم در ناله از پهلوی داغ سینه تاب ...232شمارهٔ ۳۱۴: گر نه نواها سرودمی چه غمستی؟233شمارهٔ ۳۱۵: در بستن تمثال تو حیرت رقمستی 234شمارهٔ ۳۱۶: اندوه پرافشانی از چهره عیانستی 235شمارهٔ ۳۱۷: ای موج گل نوید تماشای کیستی؟236شمارهٔ ۳۱۸: به دل ز عربده جایی که داشتی داری 237شمارهٔ ۳۱۹: ای به صدمه ای آهی بر دلت ز ما بار ...238شمارهٔ ۳۲۰: نفس را بر در این خانه صد غوغاست پ ...239شمارهٔ ۳۲۱: دیده ور آن که تا نهد دل به شمار د ...240شمارهٔ ۳۲۲: از جسم به جان نقاب تا کی؟241شمارهٔ ۳۲۳: نخواهم از صف حوران ز صد هزار یکی 242شمارهٔ ۳۲۴: ز بس که با تو به هر شیوه آشناستمی 243شمارهٔ ۳۲۵: رفت آن که کسب بوی تو از باد کردمی 244شمارهٔ ۳۲۶: دل که ازمن مر ترا فرجام ننگ آرد ه ...245شمارهٔ ۳۲۷: اگر به شرع سخن در بیان بگردانی 246شمارهٔ ۳۲۸: مژده خرمی و بی خللی را مانی 247شمارهٔ ۳۲۹: بدین خوبی خرد گوید که کام دل مخوا ...248شمارهٔ ۳۳۰: ای که گفتم ندهی داد دل آری ندهی 249شمارهٔ ۳۳۱: همنشین جان من و جان تو این انگیز ...250شمارهٔ ۳۳۲: تابم ز دل برد کافرادایی 251شمارهٔ ۳۳۳: زاهد که و مسجد چه و محراب کجایی؟252شمارهٔ ۳۳۴: کافرم گر از تو باور باشدم غمخواری ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ