کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا تف شوق تو انداخته جان در تن شمع
    شرر از رشته خویش ست به پیراهن شمع
    جان به ناموس دهی چند فراهم شده اند
    ور نه خود با تو چه بوده ست رگ گردن شمع؟
    مجمعی از دل و جانست به گرد در دوست
    توده ای از پر و بال ست به پیرامن شمع
    روزم از تیرگی آن وسوسه ریزد به نظر
    که شب تار به هنگام فرو مردن شمع
    بی تو از خویش چه گویم که به بزم طربم
    پرده گوش گل افگار شد از شیون شمع
    نازم آن حسن که در جلوه ز شهرت باشد
    خاطرآشوب گل و قاعده برهمزن شمع
    برنتابد ز بتان جلوه گرفتار کسی
    صبح را کرده هواداری گل دشمن شمع
    می گدازم نفسی بی شرر و شعله و دود
    داغ آن سوز نهانم که نباشد فن شمع
    وقت آرایش ایوان بهارست که باز
    کوه از جوش گل و لاله بود معدن شمع
    غالب از هستی خویش ست عذابی که مراست
    هم ز خود خار غم آویخته در دامن شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha