کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن که بی پرده به صد داغ نمایانم سوخت
    دیده پوشید و گمان کرد که پنهانم سوخت
    نه بدر جسته شرار و نه بجا مانده رماد
    سوختم لیک ندانم به چه عنوانم سوخت
    سینه از اشک جدا، دیده جدا می سوزد
    این رگ ابر شرربار پریشانم سوخت
    حاجت افتاد به روزم ز سیاهی به چراغ
    دل به بی رونقی مهر درخشانم سوخت
    سودم از ارزشم افزون بود آن خار و خسم
    کز پی پشه توان در چمنستانم سوخت
    کافر عشقم و دوزخ نبود در خور من
    غیرت گرمی هنگامه صنعانم سوخت
    پایم از گرمی رفتار نمی سوخت به راه
    در قدم سوختن خار بیابانم سوخت
    تا ندانی به فسون تو در آتش رفتم
    خود به داغ تو دل دیر پشیمانم سوخت
    کردم از سنگ جگر تا نشوم خسته عشق
    هم بدان سنگ به هم خوردن پیکانم سوخت
    دیگر از خاتمه کفر چه گویم غالب
    من که رخشندگی جوهر ایمانم سوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha