کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که از تاب نگاه تو ز آسودن رفت
    باده چون رنگ خود از شیشه به پالودن رفت
    این سفال از کف خاک جگر گرم که بود؟
    دست شستیم ز صهبا که به پیمودن رفت
    خیز و در دامن باد سحر آویز به عذر
    گر شبت تیره به داغ مژه نگشودن رفت
    هر چه از گریه فشاندیم به نشمردن ریخت
    هر چه از ناله رساندیم به نشنودن رفت
    ریگ در بادیه عشق روانست هنوز
    تا چه ها پای در این راه به فرسودن رفت
    باخت از بس که زلیخا به تماشای تو رنگ
    از حیا بر در زندان به گل اندودن رفت
    بر تنک مایگیم رحم، که یک عمر گناه
    هم به تاراج سبکدستی بخشودن رفت
    داغ تردستی اشکم، که ز افشردن دل
    هر چه در گریه فزودیم در افزودن رفت
    شستشو مشغله شوخی ابر کرم ست
    دژم آن خرقه که با داغ نیالودن رفت
    مدعی خواست رود بر اثر من غالب
    هر چه زو بود به سودای چو من بودن رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha