کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز من گسستی و پیوند مشکل افتاده ست
    مرا مگیر به خونی که در دل افتاده ست
    رسد دمی که خجالت کشم ز گرمی دوست
    ز خصم داغم و اندیشه باطل افتاده ست
    به قدر ذوق تپیدن به کشته جا بخشند
    سخن به محکمه در کیش قاتل افتاده ست
    شکافی ار جگر ذره نم برون ندهد
    به وادیی که مرا بار در گل افتاده ست
    در این روش به چه امید دل توان بستن
    میانه من و او شوق حائل افتاده ست
    به ترک گریه برم دهشت اثر ز دلش
    که خود ز شبروی ناله غافل افتاده ست
    به صبر کم نیم اما عیار ایوبی
    به قدر آن که گرفتند کامل افتاده ست
    چرد نهنگ و سمندر در آب و آتش من
    تنم به قلزم و کشتی به ساحل افتاده ست
    به روی صید تو از ذوق استخوان تنش
    هما ز تیزی پرواز بسمل افتاده ست
    چو اندر آینه با خویش لابه ساز شوی
    ز خود بجوی که ما را چه در دل افتاده ست
    حریف ما همه بی بذله می خورد غالب
    مگر ز خلوت واعظ به محفل افتاده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha