کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    داغم از پرده دل رو به قفا می‌آید
    تا ببینم که ازین پرده چه‌ها می‌آید
    همچو رازی که به مستی ز دل آید بیرون
    در بهاران همه بویت ز صبا می‌آید
    جلوه‌ای داغ که ذوقم ز نمک می‌خیزد
    مژده‌ای درد که ننگم ز دوا می‌آید
    سود غارت‌زدگی‌های غمت را نازم
    که نفس می‌رود و آه رسا می‌آید
    زیستم بی‌تو و زین ننگ نکشتم خود را
    جان فدای تو میا کز تو حیا می‌آید
    دعوی گمشدگی محضر رسوایی‌هاست
    کز پی مور به ویرانه ما می‌آید
    راز از سینه به مضراب نریزم بیرون
    ساز عاشق ز شکستن به صدا می‌آید
    برگ گل پرده‌ساز است تمنای ترا
    بو که دریافته باشی چه نوا می‌آید
    در هم افشردن اندام تو چون ما می‌خواست
    خنده بر تنگی آغوش قبا می‌آید
    رفته در حسرت نقش قدمی عمر به سر
    جاده‌ای را که به سرمنزل ما می‌آید
    اتفاق سفر افتاد به پیری غالب
    آنچه از پای نیامد ز عصا می‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha