کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر ذره را فلک به زمین بوس می رسد
    گر خاک راست دعوی ناموس می رسد
    زان می که صاف آن به بتان وقف کرده اند
    درد ته پیاله به طاووس می رسد
    زین سان که خو گرفته عاشق کشی ست حسن
    مر شمع را شکایت فانوس می رسد
    خود پیش خود کفیل گرفتاری منست
    هر دم به پرسش دل مأیوس می رسد
    بیرون میا ز خانه به هنگام نیمروز
    رشک آیدم که سایه به پابوس می رسد
    ارباب جاه را ز رعونت گزیر نیست
    کاین نشئه از شراب خم کوس می رسد
    گفتم به وهم پرسش عبرت برای چه؟
    گفتا ز طوف دخمه کاووس می رسد
    سجاده رهن می نپذیرفت میفروش
    کاین را نسب به خرقه سالوس می رسد
    خون موجزن ز مغز رگ جان ندیده ای
    دانی که از تراوش کیموس می رسد
    خشکست گر دماغ ورع غالبا چه بیم
    کز ذوق سودن کف افسوس می رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha