کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار در عهد شبابم به کنار آمد و رفت
    همچو عیدی که در ایام بهار آمد و رفت
    تا نفس باخته پیروی شیوه کیست
    تندبادی که به تاراج غبار آمد و رفت
    سبحه گردان اثرهای وجودست خیال
    هر چه گل کرد تو گویی به شمار آمد و رفت
    طالع بسمل ما بین که کماندار ز پی
    پاره ای بر اثر خون شکار آمد و رفت
    شادی و غم همه سرگشته تر از یکدگرند
    روز روشن به وداع شب تار آمد و رفت
    هرزه مشتاب و پی جاده شناسان بردار
    ای که در راه سخن چون تو هزار آمد و رفت
    برق تمثال سراپای تو می خواست کشید
    طرز رفتار ترا آینه دار آمد و رفت
    هله غافل ز بهاران چه طمع داشته ای
    گیر کامسال به رنگینی پار آمد و رفت
    به فریب اثر جلوه قاتل صد بار
    جان به پروانگی شمع مزار آمد و رفت
    غالبا عین حزینست به هنجار بروز
    موج این بحر مکرر به کنار آمد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha