کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز لکنت می تپد نبض رگ لعل گهربارش
    شهید انتظار جلوه خویش ست گفتارش
    ادای لاابالی شیوه مستی در نظر دارم
    سر پرشورم از آشفتگی ماند به دستارش
    ندانم رازدار کیست دل؟ کز ناشکیبایی
    کشم تا یک نفس لرزد به خود صد ره ز هنجارش
    بدین سوزم رواجی نیست هی فرهاد را نازم
    که از تاب شرار تیشه ای گر مست بازارش
    چو بینم زلف خم در خم به عارض هشته ای گویم
    که اینک حلقه در گوش کمند عنبرین تارش
    ز هم پاشیدن گل افگند در تاب بلبل را
    اگر خود پاره های دل فرو ریزد ز منقارش
    بتی دارم که گویی گر به روی سبزه بخرامد
    زمین چون طوطی بسمل تپد از ذوق رفتارش
    بدا گر دوست زندان مرا تاریک بگذارد
    بدین حسنی که درگیرد چراغ از تاب رخسارش
    بنای خانه ام ذوق خرابی داشت پنداری
    کز آمد آمد سیلاب در رقص ست دیوارش
    غمم افگند در دشتی که خورشید درخشان را
    گدازد زهره وقت جذب شبنم از سر خارش
    وکالت کرد خواهم روز محشر کشتگانش را
    نباشد تا در آن هنگامه جز با من سر و کارش
    نه از مهرست کز غالب به مردن نیستی راضی
    سرت گردم تو می دانی که مردن نیست دشوارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha