کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تاجر شوق بدان ره به تجارت نرود
    که ره انجامد و سرمایه به غارت نرود
    چه نویسم به تو در نامه؟ کز انبوهی غم
    نیست ممکن که روانی ز عبارت نرود
    از حیا گیر نه از جور گر آن مایه ناز
    کشته تیغ ستم را به زیارت نرود
    وصل دلدار نه خلدست همان به، همدم
    که نگویی سخن و عرض بشارت نرود
    دل بدان گونه بپالای که در خواهش دید
    دیده خون گردد و از دیده بصارت نرود
    قصر و مهمانکده حاتم و کسری بگذار
    نام از رفتن آثار عمارت نرود
    حج درویش طمع پیشه نیرزد به قبول
    تا که اندوخته کدیه به غارت نرود
    تو به یک قطره خون ترک وضو گیری و ما
    سیل خون از مژه رانیم و طهارت نرود
    رمز بشناس که هر نکته ادایی دارد
    محرم آنست که ره جز به اشارت نرود
    زاهد از حور بهشتی به جز این نشناسد
    که شود دستزد شوق و بکارت نرود
    غالب خسته به کوی تو رهین تپشی ست
    که به شاهی ننشیند به وزارت نرود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha