کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نخواهم از صف حوران ز صد هزار یکی
    مرا بس ست ز خوبان روزگار یکی
    سراغ وحدت ذاتش توان ز کثرت جست
    که سایرست در اعداد بی شمار یکی
    کسی که مدعی سستی اساس وفاست
    نشان دهد ز بناهای استوار یکی
    چه گویم از دل و جانی که در بساط من ست؟
    ستم رسیده یکی ناامیدوار یکی
    دو برق فتنه نهفتند در کف خاکی
    بلای جبر یکی رنج اختیار یکی
    دلا منال که گویند در صف عشاق
    ستوه آمده از جور خوی یار یکی
    ز ناله ام به دلت می رسد هزار آسیب
    نشد که سنگ تو بیرون دهد شرار یکی
    مرو ز آینه خانه که خوش تماشایی ست
    یکی تو محو خودی و چو تو هزار یکی
    زهی نگاه سبک سیر و شرم دوراندیش
    یکی به دزدی دل رفت و پرده دار یکی
    قماش هستی من یکسر آتش ست آتش
    مرا چو شعله بود پشت و روی کار یکی
    چه شد که ریخت زبان رنگ صد هزار سخن؟
    به خون سرشته نوایی ز دل برآر یکی
    دم از ریاست دهلی نمی زنم غالب
    منم ز خاک نشینان آن دیار یکی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha