کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوخی که جلوه گاه بود دیده منش
    چون طفل اشک، روی توان دید درتنش
    هر چند نیست قتل مرا احتیاج حکم
    حکم بیاضیی گذرانده است گردنش
    پیداست همچو قبله نما از ته بلور
    از سینه لطیف دل همچو آهنش
    آب حیات جامه به شبنم بدل کند
    شاید که در لباس کند سیر گلشنش
    پای چراغ می شمرد آفتاب را
    چشمی که کرد دیدن آن روی روشنش
    هرکس که دید سرو ترا درخرام ناز
    در خواب نوبهار رود پای رفتنش
    مجنون که ناز از سگ لیلی نمی کشید
    امروز خوابگاه غزال است دامنش
    صائب تلاش گلشن جنت چرا کند؟
    آزاده ای که گوشه فقرست مسکنش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha