کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    داده ام دست ارادت با حنای لای خم
    پای رفتن نیست از میخانه ام چون پای خم
    بیت معمور خرابات است یارب کم مباد
    تا قیامت خشتی از بنیاد پا بر جای خم
    همت ساقی دو چندانم شراب لعل داد
    گوهر عقلم اگر پامال شد در پای خم
    با بزرگان یک طرف افتادن از عقل است دور
    محتسب بیجاکمر بسته است در ایذای خم
    تنگ ظرفی را چو مینا بر کنار طاق نه
    کوه تمکین شو که در میخانه گیری جای خم
    سر به گردون در نمی آرم زاستغنای عشق
    همت دریاکشان را کی بود پروای خم
    می توان از صورت هرکس به معنی راه برد
    جوهر می را توان دریافت از سیمای خم
    چند صائب همچو ساغر هرزه پروازی کنم
    مدتی قصد اقامت می کنم در پای خم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha