کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده ام
    چون نگاه آشنا از چشم یارافتاده ام
    دست رغبت کس نمی سازد به سوی من دراز
    چون گل پژمرده برروی مزارافتاده ام
    اختیارم نیست چون گرداب بر سر گشتگی
    نبض موجم در تپیدن بیقرار افتاده ام
    عقده ای هرگز نکردم باز از کار کسی
    در چمن بیکار چون دست چنار افتاده ام
    نیستم یک چشم زد ایمن ز آسیب شکست
    گوییا آیینه ام در زنگبار افتاده ام
    همچو گوهر گردلم از سنگ گردد دور نیست
    دور از مژگان ابر نو بهار افتاده ام
    من که صائب کاریکرو کرده ام با کاینات
    درمیان مردم عالم چه کار افتاده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha