کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما ز شغل آب و گل آیینه را پرداختیم
    خانه سازی را به خودسازی مبدل ساختیم
    می کند خون در جگر باد خزان را همچو سرو
    رایت سبزی که از آزادگی افراختیم
    تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سینه صاف
    ما به این خاکستر این آیینه را پرداختیم
    گوهر درد طلب در دامن ساحل نبود
    قطره خود را عبث واصل به دریا ساختیم
    از نفس آیینه ما داشت زنگ تیرگی
    صاف شد آیینه ما تا نفس را باختیم
    بخت رو گردان شد از ما تا برآوردیم تیغ
    فتح از ما بود در هرجا سپر انداختیم
    نیست صائب خاکساران را دماغ انتقام
    ما به فردای جزا دیوان خود انداختیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha