کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درریاض آفرینش صد دل بی برگ را
    با تهیدستی رعایت چون صنوبر می کنم
    بر دل من کلفتی از درد وداغ عشق نیست
    بستر و بالین ز آتش چون سمندر می کنم
    خوار می گردند دنیا دوستان در چشم من
    چون نظر صائب به دنیای محقر می کنم
    فقر را از حفظ آب رو توانگر می کنم
    نان خشک خود به آب زندگی تر می کنم
    تشنه ساحل نیم چون کشتی بی بادبان
    هر کجا امید طوفان است لنگر می کنم
    چند در خامی سراید روزگارم سوختم
    عود خام خویش را در کار مجمرمی کنم
    باسبکدستان سخاوت سرخ رویی بردهد
    هرچه سازم جمع مینا به ساغر می کنم
    دانه من بازمین خاکساری آشناست
    می کنم نشو نما چون خاک بر سرمی کنم
    ناتوانی پرده چشم حسودان می شود
    عیشهای فربه از پهلوی لاغر می کنم
    برفقیران پیشدستی کردن از انصاف نیست
    میوه چون در شهر شد بسیار نوبر می کنم
    چون صدف هر قطره آبی که می گیرم زابر
    از صفای سینه بی کینه گوهر می کنم
    موج دریا گر شود شمشیر من چون ماهیان
    جوشن داودی تسلیم در بر می کنم
    چون فلاخن بیستون بر گرد گردد مرا
    بس که موزون نقش شیرین را مصور می کنم
    تا چو عیسی دست خود از چرک دنیا شسته ام
    دست دریک کاسه با خورشید انور می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha