کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من که از داغ جنون ساغر سرشار باشم
    خاک بر فرقم اگر منت دستار باشم
    روی در دامن صحرای جنون می آرم
    چند بنشینم و خط بر رخ دیوار کشم؟
    مردمی مردمک چشم جهان بین من است
    پرده دیده خود در قدم خار کشم
    چشمم از نیش مکافات ز بس ترسیده است
    زهره ام نیست که ناخن به رگ تار کشم
    کاوش سینه ز صد کار برآورد مرا
    دست خود بوسم اگر دست ازین کار کشم
    از قماش سخنم صبح بناگوش ترست
    با چنین جنس چرا ناز خریدار کشم؟
    من که از خرقه ناموس برون آمده ام
    چون سر دار چرا منت دستار کشم؟
    به تغافل جگر خصم زبون می سوزم
    نیستم برق که خنجر به رخ خار کشم
    نیست در روی زمین گوشه امنی صائب
    رخت ازین لجه پر خون به سردار کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha