کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق را نغمه داود بود شیون دل
    حسن را آمدن آب بود رفتن دل
    حاصل عمر گرانمایه چه خواهد بودن
    خرج آن مور میان گر نشود خرمن دل
    می رسد آهن پیکان به هدف از کوشش
    نیست ممکن که به جایی نرسد رفتن دل
    شیشه ای نیست که گردن نکشیده است اینجا
    تا نصیب که شود باده مردافکن دل
    بادبان بال و پر کشتی لنگردارست
    مده از دست درین قلزم خون دامن دل
    شب تاریک بود سرمه بینایی دزد
    خال در پرده خط بیش شود رهزن دل
    بحر و کان در نظرش آبله پرخونی است
    بر رخ هرکه گشودند در مخزن دل
    هست امید که چون ماه به خورشید رسد
    هرکه را توشه ره نیست به جز خوردن دل
    روح بیچاره چه می کرد درین خاکستان
    خانه جسم نمی داشت اگر روزن دل
    می پرد دیده امید دو عالم صائب
    تا به مغز که رسد نکهت پیراهن دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha