کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا روی عرقناک ترا دید نگاهم
    زد غوطه به سرچشمه خورشید نگاهم
    از حوصله دیده من گرد برآورد
    از بس ز تماشای تو بالید نگاهم
    بر مرکز خال تو مرا تا نظر افتاد
    در دایره چشم نگنجید نگاهم
    شد دیده بیدار مرا خواب پریشان
    از بس به خود از شرم تو لرزید نگاهم
    مشقی که ز نظاره روی تو رساندم
    مشکل که شود خیره ز خورشیدنگاهم
    از شرم برون آی که از شرم عذارت
    شد آب و چو اشک از مژه غلطید نگاهم
    چون موی زیادست گران در نظر من
    تا دور ز رخسار تو گردید نگاهم
    چون دیدن رخسار لطیف تو محال است
    از دیده برآید به چه امید نگاهم؟
    صائب پی نظاره شوم گر همه تن چشم
    از دل نبرد حسرت جاوید نگاهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha