کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما ز بیکاری ز فکر کار فارغ گشته ایم
    از زیان و سود این بازار فارغ گشته ایم
    کرده ایم از راحت دنیا به خواب امن صلح
    از تلاش دولت بیدار فارغ گشته ایم
    از بلند و پست عالم نیست ما را شکوه ای
    ما ازین سوهان ناهموار فارغ گشته ایم
    خرقه تزویر را از دوش خود افکنده ایم
    از حجاب پرده پندار فارغ گشته ایم
    بر حواس خویش راه آرزوها بسته ایم
    از علاج یک جهان بیمار فارغ گشته ایم
    هیچ افسونی ندارد مار دنیا به ز ترک
    ما به این افسون ز زخم مار فارغ گشته ایم
    نیست ما را کار با رد و قبول کفر و دین
    هم ز اقرار و هم از انکار فارغ گشته ایم
    از دو عالم فکر حق ما را برون آورده است
    ما ز قید این و آن یکبار فارغ گشته ایم
    سایه بال هما و جغد پیش ما یکی است
    ما که از اقبال و از ادبار فارغ گشته ایم
    در غم دستار بی مغزان اگر پیچیده اند
    ما به سر پیچیدن از دستار فارغ گشته ایم
    کرده ایم از خود حسابی نقد بر خود حشر را
    از حساب درهم و دینار فارغ گشته ایم
    چون گل رعنا خزان و نوبهار ما یکی است
    ز انقلاب عالم غدار فارغ گشته ایم
    برنمی آریم صائب سر ز زیر بال خویش
    از ورق گردانی گلزار فارغ گشته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha