کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ازگفتگوی عشق گزیدم زبان خویش
    ازشیر ماهتاب بریدم کتان خویش
    گر بیخبر روم ز جهان جای طعن نیست
    یک کس نیافتم که بپرسم نشان خویش
    نانش همیشه گرم بود همچو آفتاب
    هرکس به ذره فیض رساند زخوان خویش
    چون سرو درمقام رضا ایستاده ام
    آسوده خاطرم ز بهار و خزان خویش
    آن ساقی کریم که عمرش دراز باد
    فرصت نمیدهد که بگیرم عنان خویش
    ساغر به احتیاط ستاند ز دست خضر
    درمانده ام به دست دل بدگمان خویش
    پروای خال چهره یوسف نمی کند
    صائب ز نقطه قلم امتحان خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha