کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر آن پای حنایی روی زرد خویش مالیدم
    ازین گلشن که چیده است این گل رعنا که من چیدم
    منم بی پرده می بینم ترا، یارب چه بخت است این
    که می مردم ز شادی گرترا در خواب می دیدم
    من انداز سر من کرد دست از آستین بیرون
    درین بستانسرا چون گل به روی هر که خندیدم
    غذای روح شد در دل شکستم هر تمنایی
    لباس عافیت گردید چشم از هر چه پوشیدم
    ندیدم محرمی چون کوهکن تا درد دل گویم
    به شیرین کاری صنعت ز سنگ آدم تراشیدم
    همان خجلت ز طبع سازگار خویشتن دارم
    به مژگان گر چه خار از رهگذار دشمنان چیدم
    که بر من می تواند پیشدستی بر خطا کردن
    نماند از من نشان پا درین ره بسکه لغزیدم
    نشد یک بار آن سرو روان در زیر پا بیند
    به زیر پای او چون آب چندانی که غلطیدم
    که از آزاد مردان دارد اقبال چنین صائب
    که در ساعت ربودند از کفم بر هر چه لرزیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha