کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاری در رگ جان پیچ و تاب افکنده ایم
    تا ز روی شاهد معنی نقاب افکنده ایم
    هم خیالان را به همت دستگیری می کنیم
    نیست از غفلت اگر خود را به خواب افکنده ایم
    همره کاهل گرانی می برد از پای سعی
    سیل را در ره مکرر از شتاب افکنده ایم
    ما ز روشن گوهری از پله افتادگی
    سر چو شبنم در کنار آفتاب افکنده ایم
    از لب میگون او قانع به می گردیده ایم
    مهر گل از دوربینی بر گلاب افکنده ایم
    هیچ کس در خاکساری نیست چون ما خوش عنان
    چشم پیش پای مردم چون رکاب افکنده ایم
    بهر دیدارت نظر را شستشویی می دهیم
    بی تو گر چشمی به روی آفتاب افکنده ایم
    عارفان دل ساده می سازند از نقش و نگار
    ما نظر از دل سیاهی بر کتاب افکنده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha