کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تیغ سیراب است موج بحر طوفان زای عشق
    داغ ناسورست فلس ماهی دریای عشق
    پرده گوش فلک گردید شق از کهکشان
    نیست هر نازکدلی را طاقت غوغای عشق
    نور عقلی کز فروغش چشم عالم روشن است
    پرده خواب است پیش دیده بینای عشق
    سینه صافان سبز می سازند حرف خصم را
    زنگ را طوطی کند آینه سیمای عشق
    جای حیرت نیست گر شد سینه ما چاک چاک
    شیشه را چون نار خندان می کند صهبای عشق
    پیش چشم هر که چون مجنون غبار عقل نیست
    خیمه لیلی است داغ لاله صحرای عشق
    پرده ناموس زیبنده است بر بالای عقل
    تن به هر تشریف ناقص کی دهد بالای عشق؟
    در سر شوریده ما عقل سودا می شود
    می کند عنبر کف بی مغز را دریای عشق
    دست خود بوسید هر کس دامن پاکان گرفت
    شد زلیخا رفته رفته یوسف از سودای عشق
    در وصال و هجر صائب اضطراب دل یکی است
    هیچ جا لنگر نمی گیرد به خود دریای عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha