کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عالم بالا ندارد فیض از پاکان دریغ
    قطره خود را ندارد از صدف نیسان دریغ
    زر که صرف کیمیا گردد یکی صد می شود
    خرده جان را چرا کس دارد از جانان دریغ؟
    رزق می آید به پای میهمان از خوان غیب
    بی نصیب آن کس که نعمت دارد از مهمان دریغ
    صاف کن دل تا ازان رخسار صافی برخوری
    تا به چند آیینه داری از مه کنعان دریغ ؟
    دامن دولت چو هر ساعت به دست دیگری است
    دست تا از توست از سایل مدار احسان دریغ
    آن که از دندان دهانت پر ز گوهر ساخته
    نیست ممکن تا لب گور از تو دارد نان دریغ
    بس که شد امساک صائب عام در دوران ما
    سنگ می دارند از دیوانگان طفلان دریغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha