کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام
    آسمان سیرم زمین خانه را گم کرده ام
    نه من از خود نه کسی از حال من دارد خبر
    دل مرا و من دل دیوانه را گم کرده ام
    چون سلیمانم که از کف داده ام تاج و نگین
    تا زمستی شیشه و پیمانه را گم کرده ام
    از من بی عاقبت آغاز هستی را مپرس
    کز گرانخوابی سرافسانه را گم کرده ام
    در چنین وقتی که بی پرواز شد زلف سخن
    از پریشان خاطریها شانه را گم کرده ام
    بس که در یک جا ز غلطانی نمی گیرد قرار
    در نظر آن گوهر یکدانه را گم کرده ام
    طفل می گرید چو راه خانه را گم می کند
    چون نگریم من که صاحبخانه را گم کرده ام
    به که در دنبال دل باشم به هر جا می رود
    من که صائب کعبه و بتخانه را گم کرده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha