کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شست نقش انجم از افلاک مژگان ترم
    ابر شد مستغنی از دریا ز آب گوهرم
    آتشین جانی ندارد همچو من این خاکدان
    پیچ وتاب برق دارد استخوان در پیکرم
    دلومن در ساعت سنگین به چاه افتاده است
    شور محشر از گریبان بر نمی آرد سرم
    از رخ چون آفتاب اوست روز من سیاه
    در لباس زنگ از تردستی روشنگرم
    سوختن برآتش من آب نتواند زدن
    می توان رنگ قیامت ریخت از خاکسترم
    شمع بر بالین من انگشت زنهاری شود
    برگ گل چون لاله گردد داغدار بسترم
    دوری او بس که بیرحمانه می سوزد مرا
    شمع بالین می شود گر دشمن آید برسرم
    من که بودم از سبک مغزان دریا چون حباب
    از گرانی غوطه زد در کاسه زانو سرم
    گرچه می دارم به سیلی سرخ روی خویش را
    می شود چون لاله خون مرده می در ساغرم
    می گذارد همچو مجنون شیر پیشم پشت دست
    صیدگاه عشق را هر چند صید لاغرم
    کرد چنبر دست بیداد فلک را صبر من
    پای خواب آلود شد موج خطر از لنگرم
    شبنم محجوب از گلچین بود گستاختر
    در گلستانی که من چون حلقه بیرون درم
    این گل روی عرقناکی که من دیدم ازو
    نیست ممکن در نظر آید بهشت و کوثرم
    مانع پرواز من صائب نمی گردد قفس
    می جهد چون سنگ و آهن آتش از بال و پرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha