صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۶۸: ازگفتگوی عشق گزیدم زبان خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ازگفتگوی عشق گزیدم زبان خویش ازشیر ماهتاب بریدم کتان خویش گر بیخبر روم ز جهان جای طعن نیست یک کس نیافتم که بپرسم نشان خویش نانش همیشه گرم بود همچو آفتاب هرکس به ذره فیض رساند زخوان خویش چون سرو درمقام رضا ایستاده ام آسوده خاطرم ز بهار و خزان خویش آن ساقی کریم که عمرش دراز باد فرصت نمیدهد که بگیرم عنان خویش ساغر به احتیاط ستاند ز دست خضر درمانده ام به دست دل بدگمان خویش پروای خال چهره یوسف نمی کند صائب ز نقطه قلم امتحان خویش صائب تبریزی